اهمیت نقوش حیوانی از دیرباز در هنرایرانی قابل مشاهده است. این نقوش حیوانی گاه به­سبب کاربردشان از جنبه کشاورزی و تغذیه، به­عنوان نمادی از خدایان، سلطنت و یا عناصری از کائنات به­شمار آمده­اند. در میان نقوش­حیوانی، نگاره شاخ بزکوهی از اهمیت بسیار برخوردار است.

این ­نقش در دوران­باستان کارکردی بیش از یک­نقش تزئینی داشته، و نماد طلب­باران و برکت بوده­است. از عصرساسانی و سپس دوران اسلامی که اعتقادات وگرایش­های هنر وفرهنگ تغییرات اساسی داشته، نگاره بزکوهی نیز به­حاشیه رفت وبیش­ترین کارکرد خود را در دست­بافته­ های روستایی وعشایری حفظ نمود.

علت نقش بزکوهی روی گلیم

هدف مقاله پیش­رو جست­و­جوی علت تداوم وحفظ این ­نقش در هنر باستان وسپس دوام آن در هنر گلیم است. این­تحقیق با توجه به –نگاره­های در دسترس از دوران پیش از تاریخ تاکنون، با روش مقایسه اسناد به­جا مانده در دوران مختلف و روش توصیفی – تحلیلی،  ردپای حضور بزکوهی و معنای آن را در هنرایران مورد بررسی قرار داده­است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه­ای است.

به­ نظر می­رسد این نقش از دیرباز بر سنگ نگاره­ها وجود داشته و با توجه به عقاید وآیین مردمان گذشته به­عنوان نماد باران، باروری وفراوانی شکل گرفته و از نسلی به­نسل دیگردر هنرباستان انتقال یافته و در دست­بافته­های عشایری که از آسیب تغییرات روز در امان بود، محفوظ مانده است. نزدیکی این­نقش با زندگی، معاش ومحیط زیست وآرزوهای بافنده و انتقال سنتی آن طی قرن­ها، موجب حفظ آن در میان بافته­های عشایری تا به­امروز است. بی آن­که بافنده امروز برمعنای دقیق این نقش آگاه باشد حافظ  آن است و به­این ترتیب گلیم محمل یک نگاره و آرمان باستانی گشته است.

اهمیت نقوش حیوانی پیش از این مردم می پنداشتند پدیده های طبیعی، مانند ریزش باران وتوفان، باروری وحاصل خیزی خاک، تحت نظارت نیروهای نامرئی است. انسان برای کنترل طبیعت و ایجاد رفتار مساعد درآن دست به هرآنچه که به گمان او موثر بود میزد تا به بهبودی، برکت وتسلط برمحیط دست یابد.با بالا آمدن ماه، جزر ومد می شد، صدای یک پرنده ممکن بود نوید باران باشد، یک جانور چهار پا اورا به سرچشمه ایی در کوه ودشت رهنمون می کرد. رفتار غریزی حیوانات در پیش بینی حوادث طبیعی ویافتن منابع آب وحیات، برای انسان این تصور را به وجود آورد که در ایجاد حوادث وآنچه مطلوب است، نقش دارند

هنرمندان باستان جانورانی را بر مبنای تصورات خود از گل وسنگ وفلز خلق کردند که از دیدگاه شان دارای نیروی مانایی بوده و در حوادث وطبیعت نفوذ داشتند. حیوانات گاه به عنوان نیا یا توتم در دوران باستان مورد احترام یا پرستش قرار گرفته وبه سبب زیبایی و یا قدرت طبیعی مورد ستایش بودند.

تصویر نقش بزکوهی در هنر ایران

تصویر بزکوهی در هنر ایران، از دیرباز نقش بسیار مهمی داشته و نگاره های آن از دوره های پیش از تاریخ در نقوش غارها، سنگ های حجاری شده، بر ظروف سفالی و فلزی بسیار دیده شده است. این نقش چه به شکل طبیعی و یا به صورت بال دار در هنر برنزکاران لرستان دیده می شود و و در دوره هخامنشی به بالاترین شکوه خود از جهت تنوع شکل رسید و طی قرن ها نمادی از نیروی زندگی، باروری و نگهبان درخت زندگی به شمار می آمد

در برخی منابع نگاره بزکوهی، نماد حیوانی از گیل گمش، شاه خدای سومریو نیز ارباب حیوانات ونشانه آناهیتا، ایزدباران است. در دوران پیش از تاریخ نگاره های بزکوهی بر سنگ ها نقاشی و حک می شد وسفال گران شوش همواره قرص ماه یا دیگر نگاره های نمادین را میان شاخ ها و تنه بزکوهی می نهادند وتعداد زیادی از آب خوری های سفالین شوش در هزاره های سوم و چهارم، غیر از حاشیه نقشی جز این ندارند

بی شک هویت نقوش چهارپایان ایران، متاثر از شرایط زیست محیطی، فرهنگی وآیین این مردم است. می توان گفت برخی پدیده های هنری ازشرایط اجتماعی نحوه زندگی ومعاش مردم دوران خود متاثر بوده و نشان گر اهمیت بعضی موجودات وموضوعات در طبیعت اطراف اقوام سازنده آن می باشد

هدف اصلی این پژوهش شناخت معنا و مفهوم نگاره بزکوهی و تداوم آن در هنر ایران، از دوران باستان تاکنون است. با توجه به تغییر شرایط، آیین و شیوه معاش ایرانیان در سده های گذشته، همچنان نگاره بزکوهی به شکل های مختلف در صنایع دستی و دست بافته های اقوام ایرانی از قوام و دوام برخوردار است

چرا نقش بزکوهی تا این حد در هنر ایران باستان تکرار

سئوال اصلی پژوهش پیش رو این است که چرا نقش بزکوهی تا این حد در هنر ایران باستان تکرار شده و سرنوشت آن در دوران بعد چگونه بوده است؟

برای این منظور نقش بزکوهی ا ز سنگ نگاره ها، سفالینه ها و فلزکاری در میان اسناد موجود و در دسترس از تاریخ و تمدن باستانی تا گلیم عشایر در دوران معاصر، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است

همچنین این نقش در میان نقوش در دسترس از دست بافته ها به ویژه گلیم عشایر مناطق بختیاری، شاهسون و قشقایی با ارجاع به پیشینه آن در هنر باستان بررسی شده است. در این پژوهش اهمیت نگاره بزکوهی از جنبه معنا، کارکرد و ارتباط آن با اساطیر، باورها، اعتقادات، آیین ها در دوره های مختلف تاریخی و تداوم آن در دوران معاصر،مورد بررسی قرار گرفته است.

ریخت شناسی نقش بز کوهی

اشکال مختلف از نگاره بز در هنر باستان موجود است که گاه نیز به دلیل شباهت با دیگر چهارپایان نظیر قوچ، بز و مرال، شناسایی دقیق آن مورد تردید است ودربرخی متون به اشتباه نام گذاری می شود.ازاین رو ضروری است ابتدا مشخصات ظاهری این چهارپایان بیان گردد.

قوچ

گله داران و جوامع دامداری اولیه در فلات ایران، قوچ را نماد برتری برسایر دام ها به ویژه گوسفند می دانستند و مشخصه اصلی قوچ، شاخ های حلزونی شکل اوست. قوچ ازخدایان مذکر وابسته به باروری وزایش بوده ودر اسطوره های مصری نماد آمون خدای آفرینش و خنوم، خدای خلاقیت است

مرال، گوزن، گاو کوهی این حیوان که از خانواده گوزن ها است، شا خهای دراز وچند شاخه دارد و شاخ هایش بیش از گوزن زرد وتا ١١٠ سانتی متر رشد می کند. زیست گاه این حیوان که اغلب با بزکوهی اشتباه گرفته می شود، بیش تر در مناطق شمالی ایران است. این حیوان از پراکندگی وگستردگی محل زیست مانند بزکوهی برخوردار نیست

آهو

این حیوان نیز در سراسر ایران پراکنده است. شاخ آن تا ۴۴ سانتی متر رشد می کند، پاهای بلند و گردن کشیده وشاخ هایش کوتاه و به سمت عقب است. درمجموع از مرال وبزکوهی و قوچ کوچک تر است

کل، پازن، بز کوهی

 بزکوهی تقریبا در تمام استان­های ایران ومناطق کوهستانی پراکنده ­است.(تصویر1) این حیوان شکار طبقات مختلف اجتماع از شاه واشراف ومردم کوه­نشین بوده­است.

کل و بز به­راحتی از صخره­ها بالا می­رود، شاخ آن شمشیری و زیبا است و سن­حیوان از برجستگی روی شاخ برآورد می­شود.(تاجبخش، جمالی، 1374، 107) در پایین چانه جنس­نر دسته‌ای از موهای بلند ریش­مانند روئیده‌ است. دم آن کوتاه است و طول آن با موهای انتهایی کمی بیش­تر از طول گوش است. پاهای قوی و سم آن نسبتا پهن است.(تصویر 2)

 نقش بزکوهی برای نخستین­بار بر روی مهره‌های استوانه­ای شکل بین­النهرین متعلق به­هزاره‌های چهارم و­سوم ق.م دیده می­شود.(هال، 1380، 101) ونقش­آن در تمام آثار متنوع­فلزی و سفالی، تا دوره ساسانی ساخته و پرداخته می‌شده­است

نقش بزکوهی بر روی کیف گلیمی

نقش بزکوهی بر سنگ نگاره های ایران

نگارهای سنگی قدیمی ترین کتاب بشر اولیه است که برآن علایق، سلایق واعتقادات خود را ثبت نموده است. حدود ٣٠٠٠٠ تا ٢۵٠٠٠ نقش بر دل کوه ها وغارها حجاری شده است که به جرات می توان گفت فراوان ترین نقش یافته شده در سنگ نگاره ها بزکوهی به ویژه بزکوهی نر، باشاخ های بزرگ وکشیده به سبک های گوناگون است که در غالب صحنه ها خودنمایی می کند. (فرهادی، ۱۳۷۷، ۱۳۰)

این نقش باتوجه به پراکندگی گسترده این حیوان درایران در سنگ نگاره های مناطق کوهستانی لرستان ارسباران، کهکیلویه، خمین، دشت مغان ودیگر مناطق ایران دیده شده است.

بزکوهی با شاخ های بلند به عقب برگشته وگردن باریک نود درجه نقش ثبت شده در سنگ نگارهای مناطق مختلف ایران است و به معنی درخواست آب، زایندگی و فراوانی نعمت است وبه نظر می رسد، سنگ نگاره دایره ایی شکل با سه شاخه کوتاه درانتها استلیزه نقش بزکوهی است. (ناصری فرد، ١٣٨٨،۱۳۳) در کنار نقش نگاره های کشف شده از بزکوهی نقش نگاره ای به شکل لوزی دیده می شود که از مجموعه خطوط مختلط ایلام کهن بوده واز سوی پروفسور باستان شناسی به هینتس وجود نقشی زیگورات شکل در نزدیکی این طرح موید تقدس آن است. غالبا نقوش بزکوهی در مناطق نزدیک به آب بوده وحتی امروزه جزء مناطق با برکت به حساب می آید. در این دوره نقش بزکوهی مانند یک فرشته اسطوره ایی ومقدس نگهبان ماه ودرخواست کننده آب، زایندگی و فراوانی درهمه جا دیده می شود(همان، ١٣۴)

نقاشی برای انسان در دوره باستان، اولین خط نوشتاری او محسوب می شود و امید به باروری وبرکت بیش تر است و قاطعانه می توان گفت نقش بزکوهی به عنوان نمادی از ماه وباران بیش از حیوانات دیگر مانند گوسفند، اسب، گوزن وشیر برای مردمان گذشته ایران اهمیت داشته و فراوانی آن نشانه اهمیت در زندگی واعتقادات آن ها است

با توجه به این که بز نسبت به گرما ومناطق صعب العبور، کوهستانی و پوشش گیاهی کم مقاوم بوده و شکار بومی ایران است، اهمیت حیاتی این حیوان در معاش و گذران زندگی کوچ نشینان آشکار است. از سویی برای انسان عصرباستان، شاخ این حیوان یادآور ماه است

اهمیت ماه با توجه به رابطه آن با رستنی ها،آب و بارش شاخ مظهر نیروی فوق طبیعی، ». باران در طبیعت حیاتی است الوهیت، سلطنت، قدرت، پیروزی، فراوانی گله و محصول، زاد و ولد و باروری می باشد. همچنین مظهر نیروی جان با اصل حیاتی که از سر بر می خیزد؛ از این رو شاخ های روی کلاه خود یا سرپوش نیرویی مضاعف می بخشد. ایزدان شاخ دار نیز، هم مظهر جنگ جویی، هم مظهر باروری و هم ارباب حیوانات به شمار می آیند. (کوپر، ١٣٧٩ ،٢١٨)

می توان گفت نقش بزکوهی بیش از سایر حیوانات، در مفرغ ها و سفالینه هزاره های پیش از میلاد به کار رفته است. این حیوان که در باورهای قومی و اساطیری، اصل مذکر و سمبل {نشانه} قدرت تولید به شمار می رود، یکی از حیوانات حاکم بر آسمان ها، دهمین علامت از منطقه البروج و همچنین یکی از صورت های فلکی در آسمان شمالی است که ایرانیان برای بزکوهی وجانوران شاخ دار دیگر نیز نیروی جاودانه ای قائل بودند و به احتمال قوی میان شاخ های خمیده وهلال ماه ارتباطی متصور بودند. ماه از زمان های بسیار قدیم با باران و خورشید با گرما و خشکسالی مرتبط دانسته می شد

بنابراین شاخ در نزول باران موثر شمرده شده و این وابسته آب به طور برجسته روی ظروف جلوه دار شد و همواره قرص ماه در میان هلال شاخ ها همچون مخزن آب به تصویرکشیده می شد. و چهارگوشه نشانه زمین است، زیرا دارای چهار جهت اصلی استو آسمان نیز به شکل پرنده هایی که بال های خود را گشوده است، جلوه می کند .(پوپ،۱۳۸۰،۱۵)

با توجه به این معانی رمزی و جادویی می توان دریافت که چرا نقش جانوران شاخ دار با صراحت و قوت در نمونه های هنری جلوه گر شده است

نقش بزکوهی در اسطوره های ایران

اسطوره، واکنش ناتوانی انسانی نسبت به عدم آگاهی از علل واقعی حوادث و تلاش درجهت تفسیر آن است. ماهیت اسطوره ها با نماد توصیف می شود چراکه نمادها مناسبات و ارتباطات بین دال و مدلول، انسان و ایزد را تعریف می نماید.(کوپر،۱۳۷۹،۱۳۹)

گیریشمن معتقداست ایرانی ها ویونانی ها ، در دوران هایی در هنر خود موضوع های اساطیری را نقل می کنند.این آثار در ایران ابتدا در سفالینه ها وبلافاصله در هنرمندان فلزکار دیده شده و حداقل به مدت دوقرن در لرستان نقش روی فلزات بود.(گیریشمن،۱۳۷۴،۷۴)

دریکی از اسطوره ها که به داستان آفرینش انسان مربوط داستان روییدن گیاهی با دو برگ (احتمالا ریواس) به شکل انسان درآمده که به مشیه و مشیانه معروف است و در حوادثی که برای شان پیش آمد از شیر بز سپیدی نوشیدند. به عبارتی بز درحیات بشر اولیه نقش مهمی دارد. (کارنوی،۱۳۸۳،۵۱)

در اسطوره های ایران باستان، از بین ایزدان که در هیئت{به شکل} چهارپایان در آمده اند می توان به ورثرغنه (بهرام) ایزد جنگاوری وپیروزی اشاره نمود که موجودی انتزاعی است و یکی از تجسم هایش بز نر جنگی بوده است. (هینلز،۱۳۷۴،۷۱)

با بررسی نقشمایه بزکوهی در آبخوری های سفالی ۴٠٠٠سال قبل ازمیلاد در شوش ابعاد غیرمتعارف شاخ ها مشهود است که نمادی از ماه و به عنوان سرچشمه نزول باران محسوب شده و دراکثر موارد نمادی از زمین، آب و خورشید در میان شاخ ها منقش است. (شکل ۴)

میان ماه، آب ورستنی ها در اساطیر باستان جهان به ویژه اساطیر هند وایرانی که نیای مردمان فلات ایران هستند، پیوندی غیرقابل انکار وجود دارد. ارتباط ماه با جزر ومد، توفان و باران ارتباط آن با رستنی ها را تقویت می کند

در یشت ها در یشت ها (VII،۴) آمده است: گیاهان در گرمای ماه رشد می کنند.ارتباط ماه با گیاهان و رستنی ها چنان است که شماری ازخدایان باروری هم زمان خدایان قمری نیز هستند مانند هاثور در مصر وآناهیتا در ایران. در فرهنگ های دیگر دنیای باستان موجوداتی همچون سگ یا حلزون، مار ومارماهی و قورباغه در رابطه با ماه وباران است.

در فرهنگ ایران باستان علاوه بر آن که بزکوهی نمادی از بهرام ایزد پیروزی است، شاخ او نیز یادآور و نشانه ماه است، ازاین رو در میان شاخ هایش نمادی از آب(باران) و یا زمین که اشاره به رستنی ها است دیده می شود.(تصویر۵-۴)

در مفرغ های لرستان بزکوهی در کنار آناهیتا آمده ویادآور ایزد باروری وآب وآبادانی است.(تصویر ۶) در تمدن لرستان هزاره اول قبل ازمیلاد نیز پیکرهای بزکوهی بسیار دیده شده است. درمیان آثار به جا مانده قطعات نذری که منظور دقیق آن ها مشخص نیست، تصاویر بزکوهی وابزار وآلات مربوط به اسب (زیر سری ها) وپیکرهای ساده به شکل سنجاق بوده که ممکن است مربوط به نشان های خانوادگی و یا برای قربانی وچشم ونظر ساخته شده و یا اشیا یی که معرف جدال قهرمان با دوجانور جنگلی است دیده می شود

یکی از مهم ترین آثار مفرغ لرستان میله های برنزی است است که درعبادتگاهی در« سرخ دم ;یافته شد این میله ها به یک صفحه مدور منتهی می شود که در مرکز آن شکل سرانسانی برجسته ای کار شده که باید سر « رب النوع مادر » اقوام آسیانی باشد که از آسیای صغیر تا شوش مورد پرستش بوده است. (گیریشمن،۱۳۷۱،۴۸)

نقش و اسطوره در گلیم دستباف

اسطوره بخشی از ارزش های فرهنگی هر جامعه هستند چه به قول الیاده نمادها اسطوره وآیین را باید به مثابه ارزش های فرهنگی داوری کرد. اسطوره در زبان مرسوم قرن ۱۹ هر آنچه بود که با واقعیت تضاد داشت . در جوامع ابتدایی اسطوره بازیگر حقیقت مطلق است زیرا تاریخ مقدسی را بیان می کند پس اسطوره در اینجا واقعی و مقدس و تکرار پذیر است. آفرینش اسطوره به شرایط خاصی نیاز دارد . اندیشیدن ما دوباره اسطوره به مثابه عنصری از تمـدن است .

در واقــع اسطـوره و رفتار اسطوره ای سر مشق گسستن از زمان نا مقدس و یکپارچه شدن با خاستگاه است . خلق الگو برای کل جامعه از مشخصات اسطوره است . شاید کوشش برای رها سازی انسان نوین از سر منشأ تاریخ خود، همان بازگشت به شیوه اسطوره ای زندگی محسوب شود . تنها در جوامع نوین است که انسان خــود را دست کــار روزانـه که هرگز گریزی از آن نیست اسیر می یابد و چون دیگر نمی تــواند در ســاعات بیکاری از زمـان بگریزد.

دفاع در برابر زمان که هر نگرش اسطوره ای ظاهر می شود در واقع از شرایط انسانی جدایی نا پذیر بوده و به طر یق گوناگون و تغییر شکل یا فته ای در جهان نو پدیدار میشود . لیکن بیش از هر چیز این موضوع در دل مشغولی ها و سرگرمی های انسانی خود را نشان می دهد .لذا این نگرش اسطوره ای را می توان در سرگرمی ها و فعـالیت های نا خود آگـاه روانـی آدمیـان نظیـــر رویا ها وخیالبافی های انسانی دریافت با توجه به کلیه مفاهیم و تعاریفی که در حوزه اسطوره ارایه می شود ،بایستی اذعان داشت که دامنه کاربرد اسطوره درتمامی حیطه های زندگی اجتماعی وانفرادی واردشده است مصداق این کاربرد را میتوان در ورود اسطوره به ادبیات ،فلسفه ،دین ومذهب،جامعه شناسی وهنر جستجو کرد ،آمیختگی هنر و اسطوره آنگاه اهمیت خود را جلوه می دهد که پس از دانستن وشناختن اسطوره های مختلف در می یابیم که این مفاهیم جای پای خود را در راکان ومبانی واصول کارکردهای هنری محکم نموده اند.

بحث فرش دستباف ایرانی و اسطوره تداعی بارزخود را درنقش فرش یادآور می سازد . هر چنددر این مختصر مجال نیست تا با بررسی اساس نقوش فرش های ایرانی که تعداد آنها متجاوز از صدها نقش در کل کشور است .ارتباط آنها را با اسطوره ها مورد کنکاش قرار دهیم . لیکن تا حد مقدور و با رجوع به مطالعات و پژوهش های عمیق بزرگان فرش ایران سعی بر آرایه تعدادی از این نمونه ها در اینجاست.

نماد نقش بزکوهی در تحولات تاریخی

نقوش بسیاری از حیوانات در طول تاریخ بر روی دیوارها، بناهای تاریخی و معابد، ظروف و ابزار‌آلات مختلف، مهرها و… به روشنی حکایت از وجود تعاملی تگاتنگ میان انسان با جانوران پیرامونش دارد. علاوه بر نقش انکارناپذیر هر ی

ک از جانوران در اکوسیستم و چرخه طبیعی، نقش آنها در تاریخ، فرهنگ و هنر و تاثیری که بر زندگی مردمان ایران زمین در طول تاریخ داشته اند نیز بسیار پر اهمیت و در خور توجه است.

قدیمی‌ترین نقش‌های صخره‌ای، نقاشی‌های روی سفال‌ها و اثر مهر‌های به جا مانده از دوران باستان به خوبی  نشان می‌دهند که نخستین انسان‌های شکارگر در فلات ایران با استفاده از نیزه، تیر و کمان، به‌ویژه با کمک سگ‌های شکاری تیزپایی که در اختیار داشته‌اند، انواع جانوران را برای استفاده از گوشت و پوستشان شکار می‌کردند (گلشن.علی.۱۳۹۳: ۳۷).

نقش مایه‌های سفالینه‌های پیش از تاریخ، که بر تارک موزه‌های بزرگ جهان می‌درخشند، نشانی از فرهنگ، هنر و اندیشه بالای انسان این دوره در سرزمین ایران دارند. بخش مهمی از سابقه نمادها و نقوش درفرهنگ و تمدن‌های مختلف بر پیکره آثاری نهفته است که به عنوان اسنادی معتبر مطالعه می‌شوند. از بدو خلقت همواره هنرمند با خلق اثر تلاش کرده است یک ارتباط عینی با دنیای پیرامون خود با مخاطب برقرار نماید و حامل پیامی به بیننده بوده است. در طی دوران نوع و کیفیت این ارتباط از نوع بصری به ارزش‌های اعتقادی و فرهنگی مبدل گشته است. تولستوی هنر را عالیترین تجلیات تصور ایزد در لذت روحی و معنوی برای انسان می‌داند.

همواره ارتباطاتی بین انسان و خدا وجود داشته که هنرمندان باستان آن را در غالب نمادها به تصویر آورده اند (کوپر.۱۳۷۹: ۱)٬که به نماد‌هایی همچون نیروی زندگی، نیروی فوق طبیعی، الوهیت، سلطنت، جنگجویی، پیروزی، ازدیاد محصول و باروری می‌توان اشاره کرد. همچنین ماهیت اسطوره‌ها نیز با بازنمایی نمادها در یک اثر هنری قابل مشاهده است. چرا که در گذشته دور، اسطوره‌ها انعکاسی بصری از ناتوانی انسان باستان نسبت به عدم آگاهی از علل واقعی حوادث و نیز تجسم احساسات جهت کاهش گرفتاری‌ها و یا اعتراض به رخدادهایی غیر عادلانه بوده اند (آموزگار.۱۳۸۰: ۱۸). با مطالعه آثار بجا مانده از دوران پیش از تاریخ ایران، پراکندگی زیادی در توضیع حضور نقش مایه بز کوهی در ایران باستان بوده است (افضل طوسی.۱۳۹۱: ۵۶) حضور این نقش را می‌توان در سنگ نگاره‌های دوران پارینه سنگی، میان سنگی و نوسنگی در ایران مشاهده نمود.

نخستین نشانه‌های هنری شامل کنده کاری بر استخوانها، نقاشی بر دیوار غارها و حکاکی بر صخره‌ها، تمایل انسان به توسعه باورهای دینی و آیین‌ها (ملک شهمیرزادی.۱۳۹۱: ۱۳۰)را نشان می‌دهد.

ایرانیان در ساخت ظروف منقوش از مهارت ویژه‌ای برخوردار بودند. با مقایسه ساخته‌هایشان با سرزمین‌های مشابه چنین بر می‌آید که نظایر ظروف منقوش ایرانی به ندرت شناخته شده است (دادوروهمکاران.۱۳۹۲: ۲). انسان در دوران پیش از ادبیات و قبل از اینکه بشر کتابت بداند از طرق ترسیم نقوش به جای خط، افکارش را منعکس می‌کرده است.

از آنجایی که سفال در ایران قدمتی بیش از ۰۰۰/۱۰ سال دارد، بی‌شک یکی از منابع مهمی که در این خصوص می‌توان نام برد سفالینه‌هایی است که در تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف به هنر نقش بندی مزین شدند (میرزایی.داورزن.۱۳۹۴: ۵۴). با نگاهی به آثار یافت شده از ادوار کهن، در می‌یابیم که بیشترین نقوش جانوری که در آثار گذشتگان به چشم می‌خورد مربوط به سم داران است. با توجه به شواهد بدست آمده، احتمالا این جانوران اصلی‌ترین منبع غذایی و شکارهای متداول مردمان در ادوار مختلف بوده‌اند. تعدد و تنوع این نقوش با قدمتی چند هزار ساله، اهمیت و نقش پررنگ سم داران را در فرهنگ و تمدن و همچنین زندگی اقوام کهن ساکن در ایران را نشان می‌دهند (گلشن.علی. ۱۳۹۳:۳۸) .

هنرمندان پیش از تاریخ تصورات خود رابر گل، سنگ و فلزدرقالب نقوش جانوری، خلق می‌کردند،که شاید این نقوش برای آنان نمادی از خدایان بوده است. در میان این نقوش، نقش مایه بز کوهی در سبک‌های متنوع بیش از دیگر حیوانات خود نمایی می‌کند. بزهای کوهی با شاخ‌های بلند در آثار و نقوش بدست آمده جایگاه ویژه و انکار ناپذیری دارد. تا کنون آثارمختلفی از شکل این بز به‌صورت واقع گرایانه یا تجریدی بر روی ظروف سفالی به جای مانده است. در این دوران حیوانات حامی و نگهبان، به‌عنوان «توتم» مورد پرستش قرار می‌گرفتند. غالبترین نقش حیوان توتمی در ایران باستان چهارپایان، به‌ویژه بز کوهی (فرهادی.۱۳۷۷: ۱۳۰) بوده است. حضورآن در مناسبات آیینی و مذهبی ونیز بازنمایی آن در اعتقادات و تصورات انسان امری بدیهی محسوب می‌شود. بز در آن دوره نمادی از رب النوع (نگهبان.۱۳۷۸: ۴۲۲) نیروی زندگی، خالق انرژی و نگهبان درخت زندگی، خدای باران (کوپر.۱۳۷۹: ۲۱۸) نمادی از ماه و به‌عنوان سرچشمه نزول باران، پیروزی، ازدیادمحصول و باروری بوده است (افضل طوسی وموسوی لر.۱۳۹۴: ۳۲). نماد بز کوهی بر سفالینه برجا مانده این دوران مبین این است که ظرف پرازنعمت و محصول دوچندان گردد. هنرمندان با این اعتقاد که بز فرشته حیات است، آن را با کاربری‌های باروری، باران، آب و پرورش، به‌صورت بصری و کاربرد روزمره، طرح‌هایی از بزکوهی بال‌دار را با درجه بالایی از زیبایی و کار هنرمندانه ترسیم نموده‌اند که قدرت پرواز خودمشخصه‌ای از ماهیت فرشته است که به اسطوره مشی و مشیانه نیز ارجاع داده شده است. این اسطوره بیانی از داستان آفرینش انسان از نطفه کیومرث است در قالب رویش گیاهی با دو ساقه (ریواس) سپس یافتن سیمای انسانی در کالبد گیاهی ساقه‌ها و آفرینش مشیا و مشیانه (مشیا و مشیانه نخستین جفت بشر در تاریخ اساطیریایران و از نطفه کیومرث هستند که \س از کشته شدن وی بر روی زمین زاده میشوندو وظیفه رهانیدن جهان ازشراهریمن را بر عهده دارند) که در دوران زندگی از شیر بز سپیدی استفاده می‌کردند (کارنوی.۱۳۸۳: ۵۱).این امر مبین اهمیت وجود بز درحیات و فرهنگ باستان در ایران است.

تکنیک‌های منحصر به‌فرد اجرا شده در نقش مایه شاخ این حیوان در بزرگ‌نمایی و پیچیدگی‌های تجریدی حاکی از تقدس بز نزد مردم باستان بوده است.گاهی نیز بزرگنمایی شاخ‌ها نمایانگر اتمام دوران زن سالاری و پا کذاشتن به دورانی است که مردان نقش پررنگتری در معیشت، اقتصاد وتشکل‌های حکومتی را ایفا می‌کنند.

در نقوش گاها بین انحنای شاخ‌ها نقوش اضافه شده‌ای دیده می‌شود ،که این عناصرنمادهایی از زمین، خورشید، آب را تداعی می‌کنند که می‌تواند قدرت برتر این حیوان را در میان اساطیر باستان به رخ بکشد ونماد تسلط بر عناصر حیات را گوشزد می‌کند. یا بز‌هایی با شاخ‌های مواج که جریان آب را تداعی می‌کند. همچنین نقش بز کوهی سه قلویی که با تغییر در فرم پاهای حیوان سعی در انتقال مفهوم حرکت همراه با تکنیک تکرار،که گویای سبکی متغییر و حضور حرکت است که در آن، بازنمایی از هنر رئالیسم نمایان است. این نقش در لرستان حدود (۷۰۰ تا ۸۰۰ ق.م)مشاهده شده است. جنبه رب‌النوعی نقش بز در دوران تاریخی با ساده‌تر شدن نقوش حاکی از آن است که مردم آیین دیگری مانند زرتشت را رسمیت بخشیده‌اند لذا نقش اساطیری و مقدس جای خود را به نقوش تزیینی داد و ظروف با نقش یا فرم بز سبک و سیاق مصرفی و تزیینی صرف به خود گرفت.

 نماد نقش بزکوهی در آثار هنری ایرانیان باستان

 دوره نوسنگی

بز کوهی و قوچ از آغاز جایگاه برجسته‌ای در هنر ایران داشته‌اند، از این رو در میان کهن‌ترین پیکرک‌های یافته شده در ایران می‌توان نمونه‌هایی از بازنمایی این جانوران را دید. در آثار به جا مانده از گنجدره کرمانشاه (هزاره ۹ و ۸ پ.م) بز با بدنی کشیده و شاخ‌های گرد کوتاه تصویر شده . آغاز اهلی کردن بز و نیز آغاز احتمالی سفالگری در این منطقه، می‌تواند دلیل روی آوردن هنرمندان گنجدره به ساخت پیکرک‌هایی از این جانور باشد.

سند بسیار مهمی که تقدس بز کوهی در اندیشه مردمان دوره نوسنگی ایران را آشکار می‌کند پس از کاوش ساختمانی بزرگ (احتمالا یک نیایشگاه) در تپه شیخی آباد هرسین (۹۸۰۰ – ۷۶۰۰ پ.م) کشف شد. در کف این تالار چندین سر بز کوهی با شاخ‌های بلند قرار داده شده . چه این بزها نماد خدای مورد پرستش مردم منطقه باشند و چه برای این خدا قربانی شده باشند، به جا نهادن سرها در کف این اتاق نشان دهنده اهمیت آیینی بز کوهی است.

در تل تولایی اندیمشک (میانه هزاره ۷ پ.م) آثاری از اقامت فصلی یک جامعه کوچ‌رو (احتمالا دامپرور) یافت شده که پیکرک‌هایی سفالی از بز ساخته‌اند .

از تپه سنگ چخماق شاهرود (میانه هزاره ۶ پ.م) پیکرک سفالین خوش ساختی از یک قوچ فربه با شاخ‌های گرد در دست است. یک گردن آویز سنگی دیگر از قوچ در این تپه یافت شده که شاید در کنار استفاده به عنوان زیور، کارکرد حفاظت‌گرانه هم داشته است.

بر روی سفال‌های قرمز رنگ چشمه على شهرری نیز می‌توان نماد بز کوهی را با طرحی ساده دید (تصویر 6)، یکی از این سفالها دو بز بسیار ظریف را با طرحی خطی و انتزاعی تصویر می‌کند

صخره کندها و غارنگاره‌ها

گرچه سنگ نگاره‌ها، صخره کندها و غارنگاره‌ها از مهم‌ترین آثار بازمانده از دوران‌های گذشته‌اند، اما پراکندگی جغرافیایی، نبود پژوهش‌های کافی علمی، آشفتگی تاریخ گذاری‌ها و نیز محافظت نشدن در برابر آسیب‌های زیست محیطی و انسانی سبب شده آمار و شناخت دقیقی از این هنرهای کهن در دست نباشد. با این وجود می‌توان به یقین بیان داشت که موضوع بیشتر سنگ نگاره‌ها و غارنگاره‌ها در هنر ایران بز کوهی با شاخ‌های بلند هلالی است. دلیل بررسی این آثار در یک بخش جداگانه، نبود سالیابی‌های قابل استناد درباره بیشتر این مکان‌ها است.

در میان نقش‌های بازمانده بر دیوار غارهای لرستان از جمله میرملاس، دوشه و هومیان نماد بز کوهی بارها تکرار شده است .

نماد بز کوهی با شاخ‌های بسیار بلند را بر سنگ نگاره‌های جربت خراسان نیز می‌توان در اندازه‌ها و شکل‌های گوناگون باز یافت(Vahdati, 2011; 180).

موضوع اصلی سنگ نگاره‌های کوه‌های پیرامون گلپایگان (مکان‌هایی چون کوچری، غرقاب و صالح پیغمبر) نیز بز کوهی است . در یکی از این نگاره‌ها انسانی بر پشت یک بز بزرگ سوار شده است.

نماد بز کوهی در سنگ نگاره‌های تیمره خمین و بسیاری دیگر از محوطه‌های باستانی ایران نیز بارها به شیوه‌های گوناگون تصویر شده است.

دوره مس سنگی

پرتکرارترین نماد جانوری بر سفالینه‌های اسماییل آباد قزوین نماد بز کوهی است که گاهی ایستاده و گاهی در حال دویدن و در برخی نمونه‌ها در گله‌های پرشمار تصویر شده است. بر روی یک کوزه سفالی از تل باکون مرودشت شاخ‌های بلند و مواج بز کوهی شکوهی ویژه بدو بخشیده . نماد بز در هنر این تپه باستانی بسیار پرتنوع است .

نماد بز کوهی در هنر تپه حصار ارتباط نزدیکی با گیاهان دارد. بر سفالینه‌های این منطقه خوشه‌های گیاهی دیده می‌شود که از زمین رسته و تا زیر شکم بز رسیده است. در میان شاخ های بلند و برگشته بز نیز گل‌هایی از روبرو ترسیم شده.

بر کوزه‌ای از سیلک III یک چلیپا (شاید به نشان ستاره) در میان شاخ بزها قرار دارد . الهام بخش این نقش شاید دیدن ستاره‌ای از میان شاخ‌های بز ایستاده بر ستیغ کوه بوده باشد. روی یکی دیگر از این سفال‌ها نقشی دیده می‌شود که بر همبستگی بز کوهی با آب و باروری تاکید می‌کند. در این نگاره جویباری از دم بز آویخته و بر زمین جاری شده است . بز بر روی سفالینه‌های این دوره با صلابت و استواری و به سان نگهبانی برای زمین تصویر شده .

همین نقش را بر سفالی از لایه VI تپه گودین کنگاور (هزاره ۴ پ.م) نیز می‌توان دید . از همین دوره در تپه گیان نهاوند تکوکی در دست است که آبریز آن به سان سر بزکوهی است

دوره مفرغ

در هنر جیرفت نیز بزکوهی گاه با شاخ‌های راست نوک تیز و گاه با شاخ‌های خمیده دیده می‌شود .

بیشترین نمونه‌های نماد بز کوهی را در دوره مفرغ ایران می‌توان بر روی سفال های شهرسوخته پی گرفت. به جز سفال مشهور به پویانمایی شهرسوخته (روایتگر داستان درخت آسوریک، در پست گیاهان مقدس ایران باستان) ظرف‌های بسیاری در این تپه ساخته شده که تداوم حرکت را در قالب قاب‌های پی در پی تصویر می‌کنند. بر روی برخی از آنها بز کوهی در حال جستن و دویدن است . یکی از این سفال‌ها گله پرشماری از بزها را نشان می‌دهد، ماده‌ها با شاخ‌های کوچک در بالا (شاید گونه ای تلاش برای دورنمایی) و نرها با شاخ‌های بلند و برگشته در پایین تصویر شده‌اند .

نماد بز کوهی بر روی سفال کمترلان (I) در لرستان (۲۶۰۰ پ.م) نیز با ریش بلندی شبیه به خوشه گندم است.

عیلام

بزکوهی پرکاربردترین نقش سفال‌های شوش (I) است. بر روی آبخوری‌های شوش بز در میانه ایستاده، و شاخ‌های بلندش را برای محافظت گرداگرد زمین و آب  یا زمین و گیاه حلقه کرده است.

حضور گروهی درنا (پرنده‌ای که با آمدنش نوید بهار می‌آورد) بر بالای ظرف می‌تواند نماد رسیدن زمان سرسبزی زمین و نشان دیگری از ارتباط این تصاویر با باروری و برکت خیزی باشد. هنرمندان شوش برای افزودن به بار آیینی این نگاره‌ها دم بز کوهی را به سان خوشه گندم تصویر کرده‌اند.

در برخی نمونه‌ها گروهی از بزهای کوهی شاخ‌های بلندشان را همچون سپری به گرد زمین حلقه کرده‌اند و شاید از کشتزار یا رمه در برابر یورش یک جانور وحشی نگاهبانی می‌کنند . گاه شاخ‌های بز برای تاکید بر نیرومندیش چنان بلند ترسیم شده است که از پشت او به زمین می‌رسد . اهمیت این شاخها چنان است که گاهی بدون تصویر کردن بز کوهی تنها از شاخ او برای نشان دادن نیروی محافظ زمین و آب استفاده شده . نقش سفالینه ای از شوش II (۳۰۰۰-۳۲۰۰پ.م) آشکارا بز کوهی را در مقام یاور نیروهای بارورکننده قرار می‌دهد. بز در اینجا همراه ایزد یا ایزدبانویی است که از شانه‌هایش آب بر زمین جریان دارد.

در میان شاهکارهای فلزکاری پیشا عیلامی نیز نماد بز کوهی باشکوه و قدرت بازنمایی شده. یکی از این آثار تندیس بز سیمین نشسته‌ای است که چهره‌اش از طلا ساخته شده  و دیگری آویز سیمینی است از یک بز ایستاده با شاخ‌های بلند عمودی .

تندیس زرین شاهی از عیلام میانه که بزی را به خدایش پیشکش می‌کند نشان می‌دهد عیلامیان نیز بز کوهی را جانوری مناسب برای قربانی به شمار می‌آورده‌اند . اثری دیگر از این دوران نیایشگری را در میان دو بز کوهی نشسته تصویر می‌کند .

یکی از مهم‌ترین یافته‌های دوره عیلامی از تپه چغامیش خوزستان جامی از قیر  است که دسته‌اش به سان بزی ایستاده بر روی دو پا شكل گرفته. در این دوره نماد بز کوهی را در آذین‌های دیواری چغازنبیل  و مهرهای عیلامی نیز می‌توان باز یافت .

دوره آهن

در میان پیکرک‌های کوچک مفرغی مارلیک نمونه‌های متفاوتی از نماد بز و قوچ را می‌شود دید . این نقش بر جام‌های زرین و سیمین مارلیک نیز تکرار شده . سر و شاخ‌های بز در یکی از این جام‌ها جداگانه ریخته‌گری و سپس بر روی بدنه پرچ گردیده است . نماد اصلی جام زندگی مارلیک نیز بز کوهی است. هنرمند مارلیک در این جام مراحل گوناگون زندگی این جانور را در چهار قاب (زایش و کودکی، میانسالی، مرگ و باززایی) به تصویر درآورده است.

بز کوهی در سفال‌های دوره آهن باباجان لرستان، گل‌های پربرگی را در میان شاخ‌هایش محافظت می‌کند.

در مفرغ‌های لرستان نماد بز کوهی نقش پررنگی دارد. در برخی آثار دو جانور وحشی (شاید پلنگ) از دو سو به بز حمله کرده‌اند، در حالی که گویی بز با شاخ‌های بلندش بر آنها سیطره دارد . ارتباط بز کوهی با ایزد‌بانوان در این آثار آشکار است. در یک تندیس مفرغي  بز بر روی سر یک خدای بانو ایستاده است.

یک لگام مفرغی لرستان با نقش ایزدبانویی که شاخ‌های دو بز را در دست گرفته آذین شده است . همین شخص را با شاخ (یا کلاه شاخ دار) و گوشوارهای بلند در آثار دیگر نیز می‌توان در کنار نماد بز کوهی دید . نماد بز بر تندیسک‌های رازآمیز مفرغی لرستان نیز بسیار دیده می‌شود . بزهای زانو‌زده را به عنوان دسته چاقو تیزکن هم به کار گرفته‌اند . بر روی یک سرگرز مفرغی از این دوره چند سر بز نصب شده است .

یکی از شاهکارهای هنری یافته شده از غار کلماکره لرستان تکوکی سیمین با نقوش گیاهی زرکوب است که با سر یک بز نشسته آذین گردیده . نمونه‌ای همسان این اثر در موزه میهو بدون ذکر مکان کشف نگهداری می‌شود که باید آن را نیز متعلق به گنجینه کلماکره دانست .

در میان آثار دو مجموعه ارزشمند از فلزکاری نیمه نخست هزاره اول پ.م ایران که در موزه میهو و مجموعه محبوبیان  نگهداری می‌شوند نماد بز کوهی نقشی پررنگ دارد. این آثار متاسفانه در کاوش‌های غیرعلمی کشف و از کشور خارج شده‌اند و اطلاعات کاملی از آنها در دست نیست، اما نگارنده با دلایل تاریخی و سبک شناختی بیشتر اشیاء این دو مجموعه را آثار قاچاق شده از غار کلماکره لرستان می‌داند (ن. ک: طاهری، ۱۳۹۴: ۲۴۹). از شاخص‌ترین این آثار می‌توان به بزهایی ایستاده در دو سوی درختان نخل بر روی یک کشتی، بز نگهبان گیاه زندگی و تکوکی با نماد بز ایستاده بر سر شیر غران اشاره کرد.

نماد بز کوهی در هنر مانایی نیز حضور چشمگیری دارد. تکوک‌های سفالی این منطقه گاه با سر قوچ ساخته شده‌اند . نماد بز کوهی را در عاج كندهای زیویه هم می‌توان باز یافت  قطعات زرینی به نماد بز کوهی در چند موزه جهان پراکنده است که به اشتباه آویز خوانده می‌شوند، اما این تکه‌ها در اصل نقوش سینی نقره‌ای زیویه بوده‌اند که اکنون از آن جدا شده‌اند. روی برخی از کوزه‌های سفالین زیویه نیز بز در برابر گل نیلوفر زانو زده است .

نماد بز کوهی بر روی آجرهای لعاب دار نیایشگاه مانایى قالايچی بوکان نیز رسم شده .

از آثار بازمانده از هنر شمال باختری ایران در دوره آهن که مکان کشف آنها مشخص نیست، می‌توان به تکوکی سفالی از یک بز کوهی جنگجو ، تندیس مفرغی یک بز ایستاده ، یک دسته ظرف نقره ای و یک پایه بخوردان از مفرغ  اشاره کرد.

دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی

جام‌ها و تکوک‌های زرین بسیاری از دوره هخامنشی با سر بز یا قوچ در دست است . شاید بهره‌گیری پیشینیان از شاخ قوچ به عنوان ظرفی ابتدایی برای نوشیدن، سبب گردیده بعدها از فرم شاخ برای ساخت جام استفاده شود یا سرهای بز کوهی بر روی تکوک‌ها نقش گردد. این کاربرد آذینی می‌تواند به نگهبانی آیینی بز کوهی از آب نیز وابسته باشد. بخش زیرین برخی از این تکوک‌ها به سان نیم تنه بز کوهی است که روزنی در زیر گردن دارد . این مکان را با انگشت شست می‌پوشانده‌اند و به هنگام نیاز با برداشتن انگشت شراب را درون جام‌های کوچکتر می‌ریخته‌اند.

هنرمندان هخامنشی نماد بز کوهی و قوچ را برای آذین دسته کوزه‌ها و لبه جام‌ها  نیز به کار برده‌اند. نمونه‌های فلزی ظریفی از سر بز با شاخ‌های پیچان در این دوره به عنوان آذین یا دسته ظرف ساخته شده است . از این بن‌مایه برای ساخت دستبند یا آرایه‌های پوشاک هم بهره برده‌اند).

دسته یک شمشیر هخامنشی تزیین زرینی به سان دو بز کوهی پشت به هم دارد . بازنمایی این جانور را در هنر پازیریک هم می‌توان دید . استفاده از گردن آویزهای رنگارنگ ساخته شده از خمیر شیشه به سان سر قوچ احتمالا با کاربرد حفاظت در برابر قوای شر در دوره هخامنشی نیز رایج بوده است .

وجود چند تکوک فلزی یا سفالی آراسته با نیم تنه بز کوهی از دوره پارتی نشان دهنده پایداری این سنت در هنر ایران است.

ساسانیان هم جام‌هایی با نماد سر بز کوهی ساخته‌اند. یک بن‌مایه رایج بر روی بشقاب‌های سیمین ساسانی قوچی است که شال یا دستاری به گردن دارد و در کنار گیاه زندگی ایستاده است .

یکی از آثار ارزشمند هنری بازمانده از دوره ساسانی چنگالی سیمین است با دسته‌ای به سان سر یک بز کوهی .

نقش بزکوهی بر روی صنایع دستی

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد