تاثیر هنر بر زندگی

تاثیر هنر در آرامش روحی انسان ها

پرداختن به هنرهای مختلف می‌تواند از نظر روحی تاثیرات مفیدی را بر روی زندگی افراد بگذارد و باعث آرامش و کم شدن استرس و اضطراب در آنها شود. لازم نیست همه انسان‌ها هنرمند شوند، همین که با هنر در ارتباط باشند کافیست تا نقش هنر در زندگی افراد را ببینند. هر انسانی به طریقی دنبال آرامش است، یکی آن را در کاری که مورد علاقه‌اش است پیدا می‌کند، دیگری در ورزش کردن و هر کس به نوعی به دنبال آن است.

شما با هنر می‌توانید به آرامش روحی برسید و همچنین احساساتی مثل عشق و نفرت، غم و شادی و صدها حس دیگرتان را بیرون بریزید و سبک شوید. این روزها هنر درمانی در خیلی از جوامع فراگیر شده و حتی خیلی از بیماری‌ها را از این راه درمان می‌کنند. در کل می‌توان گفت هنر درمانی برای غلبه بر استرس، خودآگاهی، بیان خود، افزایش خلاقیت هنری، ابراز احساسات و فوبیا کاربرد دارد.

خرید صنایع دستی

نیچه؛ حقیقت، هنر و زندگی | تاثیر هنر بر زندگی

« هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند.» این جمله نیچه مانند بسیاری از گفته های او در گوش ما طنینی غریب دارد. نیچه فیلسوف را کسی می داند که سخن نابهنگام می گوید. آن که اقوال مشهور و متعارف می گوید، هر چه بگوید در مقام فیلسوف سخن نمی گوید. چرا اگر هنر نبود حقیقت ما را نابود می کرد؟ هنر چیست؟ حقیقت چیست؟ این قول که حقیقت می تواند به نابودی ما بینجامد، قولی نابهنگام است. ظاهراً کسی قبل از نیچه به چنین کلامی تفوه نکرده است. البته پیش از نیچه نیز پرسش از ذات حقیقت مورد عنایت قرار نگرفته است. اما سخن از حقیقت و تعریف حقیقت را سابقه ای لااقل به درازای تاریخ متافیزیک غربی است. در جمله نیچه نسبتی بین حقیقت،  هنر و زندگی برقرار است. نسبتی که از مهمترین دلمشغولی های نیچه در تمامی عمر اندیشه ورزی اوست. به همین جهت است که نیچه را می توان در عین حال هم فیلسوف زندگی و هم فیلسوف هنر و هم فیلسوف حقیقت دانست. البته نسبت نیچه با زندگی و هنر نسبتی ایجابی و با حقیقت نسبتی سلبی است. او دشمن حقیقت است کما اینکه مدافع سرسخت زندگی است. حقیقت را معارض زندگی می بیند و هنر را امیدبخش و نجات دهنده زندگی و بهترین انگیزه برای زندگی… سخنان عجیبی است. چرا نیچه دشمن حقیقت است؟ معمولاً به انسانهای مغرض، منفعت طلب، گمراه و معاند دشمن حقیقت گفته می شود. آیا می توان نیچه را از زمره چنین افرادی دانست؟ نیچه به هیچ عنوان متصف به چنین صفاتی نیست. او یک متفکر است و آثار او گواه آشکار این ادعاست و مقام تفکر، مقام گذشت از غرض و منفعت طلبی و عناد است. آنچه مسلم است «دریافت» نیچه به عنوان یک فیلسوف است از حقیقت و تاریخ حقیقت. او دریافته است که تاکنون دروغ حقیقت نامیده شده است، و خود را اولین کسی می داند که حقیقت را کشف کرده است، یعنی دروغ را به صورت دروغ حس کرده است. نیچه به ما می گوید که از همان ابتدای زندگی مسئله نسبت هنر و حقیقت را جدی گرفته است و در مواجهه با مخالفت هنر و حقیقت خوفی مقدس در دل خویش احساس می کند. حقیقت به انسانها زیان می رساند زیرا زشت است چرا حقیقت دروغ، زشت و مخالف با زندگی و هنر است؟

به نظر نیچه مفهوم متعالی و جهان حقیقی به این جهت اختراع و جعل شده است تا تنها جهانی را که هستی دارد،  از ارزش محروم کند، تا برای واقعیت این جهانی (زمینی) هیچ هدف و وظیفه ای باقی نماند.

آنچه اصیل است زندگی است. همه چیز باید در خدمت زندگی باشد و هر آنچه ضد زندگی است حتی اگر حقیقت باشد زشت و ناروا است. اما زندگی چیست؟آیا منظور نیچه زیستن به هر قیمتی است؟ آیا با پستی و زبونی سعی در ادامه حیات دادن مورد نظر اوست؟ اگر اینگونه بود سخن از انحطاط و تعالی که به کرات به آن اشاره می کند بی معنا می بود. زندگی اصل و اساس است، اما زندگی منحط ارزش زیستن ندارد. نیچه را به درستی می توان صاحب نظر در آسیب شناسی فرهنگی نیز دانست. کسی که کوشیده عوامل انحطاط و زبونی تاریخی و فرهنگی غربی را(با تأکید بر فرهنگ آلمانی عصر خویش) باز شناسد.

باید از انحطاط رهید و جهان را به گونه ای دید که قابل زیستن باشد. زیستنی در کمال نشاط و در اوج کمال و این امر هنگامی میسر خواهد بود که زندگی اساس و پایه هر ارزشی باشد و ملاک و میزان ارزشها گردد و نه بالعکس. هنگامی که عقل و اخلاق به تعریف زندگی و تعیین ملاک و میزان برای آن بپردازند، زندگی می پژمرد و نفی می شود و جهان غیرقابل تحمل می گردد. زیرا عقل از دریافت حقیقت زندگی که عین سیلان و بالندگی است ناتوان است، چرا که به آنچه می  اندیشد ثبات می بخشد و این یعنی نفی زندگی. بر اخلاق نیز که مبتنی بر عقل است همین حکم صادق است.

به نظر نیچه به جای آنکه زندگی در خدمت عقل باشد باید عقل در خدمت زندگی قرار گیرد و زندگی یعنی فزونی و شور و شعف و سرمستی و از خودبیخودی و آنگاه در پرتو این شور و نشاط و بیخودی، به روزمرگی سامان دادن. به همین جهت است که نیچه به آیین دیونیسوس توجه دارد، یعنی تأیید زندگی حتی در شگرف ترین و سخت ترین مسائل آن.

تاثیر زیبا شناسی در زندگی ما

آنچه زندگی را ممکن و قابل تحمل می سازد نگاه زیباشناسانه به جهان است. اگر جهان را از منظر زیباشناسی بنگریم، زیباست و قابل زیستن و زندگی با همه رنجها و مشقت هایش تنها در این صورت قابل تحمل خواهد بود. نیچه در زایش تراژدی با طرح دو نحوه نگرش دیونیسوسی و آپولونی در یونان باستان که در آثار هنری آنان هویداست می خواهد نشان دهد که چگونه یونانیان از راه هنر بر سیل فنا که بنیاد هستی را تهدید می کند، غلبه کردند.

نگرش آپولونی نشانه عالم خیال و جهان زیبای رویاست. در رویاها بود که پیکره های شکوهمند الهی برای نخستین بار در مقابل جان انسان ها ظاهر شدند، در رؤیاها؛، شکل بخشنده بزرگ، اندامهای با شکوه و موجودات فوق انسانی را نظاره می کردند. یونانیان این تجربه خویش را که در رؤیا بدان دست یافتند در آپولون مجسم می کردند. آپولون ایزد انرژی های قالب پذیر و در عین حال ایزد پیشگوست. آپولون یکتای درخشنده ، الوهیت نور و نیز فرمانروای توهم زیبای جهان درونی خیال است. تاثیر هنر بر زندگی

دلیلی که چرا یک زندگی بدون هنر به هیچ وجه یک زندگی نیست !

هنر قطعاً یکی از دلیل های خوب در زندگی است. همه باید هر چند وقت کمی برای قدردانی از هنر وقت بگذارند ، زیرا مزایای زیادی دارد. هنر قطعاً اتلاف وقت نیست. در حقیقت ، زندگی بدون آن به هیچ وجه نمی تواند باشد. جالب است بدانید چرا؟ ادامه مطلب را بخوانید…

1 هنر به توسعه کل مغز کمک می کند

جکسون پولک

مدرسه بیشتر روی قسمتی از مغز تمرکز می کند که به مواردی مانند ریاضیات و علوم می پردازد. هنر مهم است زیرا به رشد کل مغز کمک می کند. این می تواند به شما در بهبود تمرکز ، توجه ، هماهنگی چشم دست ، تفکر استراتژیک و موارد دیگر کمک کند!

2. هنر به فرد اجازه می دهد از تمام حواس خود استفاده کند

جف کونز

هنر به رشد تخیل کمک می کند ، که به نوبه خود حواس را شعله ور می کند. هنر به ما کمک می کند تا یاد بگیریم که چگونه خودمان را خلق کنیم و جهان اطرافمان را به روش های مختلف تجربه کنیم. هنرها درباره چیزهای بهتر در زندگی هستند. زیبایی ، معنویت ، داستانها و موارد دیگر. هنر به ما کمک می کند تا لحظه ای باور کنیم که جادو واقعی است.

3. هنر دارای یک صحنه اجتماعی جداگانه است

دیوید هاکنی

صحنه اجتماعی هنرمندان و هنردوستان وسیع و جامعه ای بزرگ است. شما می توانید در رویدادها و نمایشگاه های گالری شرکت کنید و با افراد جدیدی ملاقات کنید که علایق مشابه شما را دارند. هنر یک راه فوق العاده برای ملاقات با دوستان جدید است.

4- هنر به مردم قدردانی از تاریخ و جغرافیا می کند

یایو کوساما

در طول زمان ، هنر به عنوان راهی برای بیان و ارتباط استفاده می شده است. نقاشی های غار به طور گسترده ای با نسل بشر تکامل یافته است. نگاه کردن به هنر گاهی اوقات می تواند به شما درک و ایده ای بدهد که زندگی در برهه ای از زمان چگونه بوده است.

5- هنر به افراد همان احساس را می دهد که به عزیزان خود نگاه می کنند

ون گوگ

چند سال پیش ، هنگامی که نقاشی های برخی از شگفت انگیزترین هنرمندان جهان نشان داده شد ، افراد مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حیرت انگیز بود. مغز افزایش جریان خون را بلافاصله نشان داد ، همانطور که در هنگام نگاه کردن به یک دوست عزیز. شگفت انگیزترین چیز در مورد این مطالعه این بود که افراد به طور تصادفی انتخاب شدند و قبل از آزمون هیچگونه دانش قبلی از هنر نداشتند. آنها نمی توانستند هنرمند یا اثری را که به آن نگاه می کردند ، بشناسند. این می تواند پیکاسو یا هنر جفری کی باشد. مغز آنها نشان داد که به هر حال از آن لذت می برند!

6. هنر به ما اجازه می دهد احساسات خود را با کلمات یا بدون کلمات بیان کنیم

رومیو شرستا

بیان احساسات ممکن است دشوار باشد ، اما هنر به ما اجازه می دهد که این کار را با کلمات یا بدون کلمات انجام دهیم. این یک راه عالی برای رها کردن مقداری بخار یا یادبود یک مناسبت خاص است.

7. هنر به افراد اجازه می دهد تا خلاقانه فکر کنند و ذهن باز داشته باشند

هنر نشان می دهد که هیچ پاسخ درست یا غلط وجود ندارد. این به ما این امکان را می دهد که خلاقانه فکر کنیم و در مورد برخی موارد ذهن باز داشته باشیم. وقتی صحبت از هنر می شود همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست!
هر کس در زندگی خود به هنر کمی احتیاج دارد ، خواه ترجیح دهید از گالری دیدن کنید یا قطعه مورد علاقه خود را به دیوار آویزان کنید!

نقش هنر در زندگی روزمره افراد

متخصصان در حوزه سلامت روان هم با آزمایشاتی که بر روی تعداد زیادی از افراد انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افرادی که دو ساعت و یا حتی روزهای بیشتری را در هفته به انجام کارهای هنری اختصاص می‌دهند، وضعیت روحی بهتری نسبت به افرادی دارند که زمانی را برای هنر نمی‌گذارند. چرا که هنر می‌تواند استرس شما را کاهش دهد و شما را از انزوای اجتماعی دور کند. اینجاست که نقش هنر در زندگی افراد خود را نشان می‌دهد.

بیشترین تاثیری که هنر می‌تواند داشته باشد این است که به افراد کمک می‌کند تا سلامت روان خود را از طریق خلاقیت بهبود بخشند و بدون نیاز به استفاده از کلمات، خود را ابراز کنند. با بالا رفتن سن و کم شدن ارتباطات با افراد و همچنین کاهش توان جسمی، هنر می‌تواند کمک بسیاری کند تا از نظر روحی و جسمی حالتان را بهبود بخشید.
بشر در طول تاریخ هیچ‌وقت بدون هنر زندگی نکرده و هنر از آغاز زندگی همواره همراه او بوده است. هنرمند هم مانند انسان‌های دیگر در جامعه زندگی می‌کند ولی یک فرق اساسی که بین او و بقیه افراد جامعه وجود دارد این است که هنرمند نسبت به مسائلی که در اطرافش اتفاق می‌افتد واکنش متفاوتی دارد. او با توجه به آنچه که می‌بیند و می‌شنود اثری هنری خلق می‌کند. زمانی که مسائل و دغدغه‌ها در قالب هنر جای می‌گیرند، می‌توانند تاثیر بهتر و متفاوت‌تری را بر افراد جامعه بگذارند.
در این میان هنرمندی توانمند است که بتواند تاثیر بگیرد و تاثیر بگذارد و اینکه او می‌خواهد واقعا چه تاثیری بر مخاطب بگذارد و چه مفهومی را با هنرش برساند به خود هنرمند برمی‌گردد. نقش و تاثیر هنر در زندگی اجتماعی، دادن امید و نشاط و حس خوب به انسان‌هاست. هدف هنر تاثیر است. اگر هنر تاثیر و ماندگاری نداشته باشد ارزشی ندارد. مطمئنا هر هنرمندی دلیلی برای خلق اثرش دارد و هر هنری تاثیر خود را خواهد گذاشت.

کاتارسیس در هنرهای زیبا

هنر و تاثیر آن در زندگی انسان ها همیشه مشهود بوده است، هر هنری به ‌نوبه خود روح و روان انسان را پالایش داده و انرژ‌ی‌‌‌ها‌ی مثبت را افزایش و انرژی‌های منفی را کاهش می‌‌‌دهد. ارسطو سال‌ها پیش اصطلاحی به نام «کاتارسیس» را در هنر نمایش به کار برد،‌ به این معنا که تماشاگر ‌با دیدن رنج و عذاب قهرمان داستان با او همذات‌پنداری کرده و بعد از به پایان رسیدن این غم و رنج در به دست آوردن تجربه‌ای عظیم شرکت می‌‌‌کند.

شخص با دیدن یک‌سری از اتفاقات و بدون اینکه در آن‌‌‌ها‌ شریک باشد دردها و رنج‌‌‌ها‌یی را تجربه می‌‌‌کند. می‌توان این بعد را به عنوانی بعدی از هنر دانست که به پیشگیری از بیماری‌های روحی می‌پردازد. هنر، نگاه کردن از دیدی دیگر به زندگی است. هنر قرار است که ما را رشد دهد. اینکه ما با نگاه کردن به دنیای اطرافمان به درکی از هستی برسیم. زمانی که ما به درک مفهوم تاثیر و نقش هنر در زندگی افراد نرسیدیم، بیماری‌های روحی هم دقیقا از همینجا بروز می‌کنند.

تاثیر نقاشی بر روح و روان | تاثیر هنر بر زندگی

افرادی که به طور مداوم مهارت‌هایی خلاقانه مثل نقاشی را انجام می‌دهند، با بالا رفتن سن دچار بیماری‌های فراموشی نمی‌شوند. نقاشی وسیله‌ای برای رسیدن به آرامش روحی است که افراد با استفاده از آن شخصیت خود را بروز می‌دهند. دید هنری و مهارت‌های حرکتی طی نقاشی بهبود می‌یابند. به دست گرفتن قلم نقاشی باعث افزایش حرکات دست‌ها و انگشتان می‌شود. این مهارت‌های حرکتی در زندگی روزمره هم به افراد کمک می‌کنند.

نقاش احساس خود را از طریق نقاشی نشان می‌دهد و این باعث می‌شود تا هنرمند توجه دقیق‌تری نسبت به وضعیت روحی و احساسی خود داشته باشد، چیزی که شاید در حالت عادی حتی متوجه آن هم نشود. نقاشی به افراد کمک می‌کند تا احساسات درونی خود را بهتر بشناسند. نقاشی کشیدن نه تنها وسیله‌ای برای سرگرمی است بلکه باعث رشد سلامت ذهن در همه سنین می‌شود و حسی از شادی و حال خوب را هم برای شما و هم برای اطرافیانتان به ارمغان می آورد.

اهمیت هنر در زندگی اجتماعی | تاثیر هنر بر زندگی

«هنر در حكم یك زبان است؛ زبان بدیع عواطف و هیجان ها و منعكس كننده‌ى عمیق‌ترین احساسات ارواح پر تلاطم. هنر از لحاظ بی شایبگی خود برتر از زبان است و از لحاظ بین المللی و جهانی بودن بر زبان های ملی تفوق دارد. متفكر بزرگ آگوست كنت معتقد است كه «هنر بخشی از زبان است كه تمام افراد نوع بشر آن را درك می كنند و به معانی آن پى می برند». در نظر فیلسوف مزبور هنر زبان حقیقی جهان است.»

هنر زاییده اجتماع بوده و در جامعه شکل گرفته و پدید می­آید زیرا هنر، در خلا شکل‌گرفته و پدیدار نمی‌گردد و هنرمند هنگامی که روایتگر عالم خارج است به نمایش دنیای درونی‌ای که هیچ ارتباطی با عالم خارج نداشته باشد نمی‌پردازد، بلکه نمایش حیات باطنی و کیفیات نفسانی‌اش بازتاب دهنده محیط وی بوده و حیات اجتماعی را منعکس می­سازد. بدین ترتیب عواطفی که آثار هنری در ناظرین تولید می­نماید جنبه­ای اجتماعی دارد.

گویو در کتاب زیبای خود موسوم به «هنر از لحاظ جامعه شناسی» از نظریه­ى فوق پشتیبانی نموده و معتقد است که هنر هم از لحاظ اصل و منشا و هم از لحاظ هدف خود یک امر اجتماعی است. نویسنده­ى مزبور در این باب می­گوید: «هنر عبارت است از بسط جامعه به تمام موجودات عالم طبیعت و به تمام واقعیات خیالی است و این بسط و توسعه به وسیله‌ى احساسات  انجام می­گیرد. پس عاطفه­ی هنری اصولا اجتماعی بوده و نتیجه­ى آن بسط حیات فردی و شخصی است که با حیات وسیع­تر جهانی یکی گردد. پس عالی‌ترین هدف هنر عبارت است از ایجاد عواطف و احساسات اجتماعی». هنر با تولید عواطف و ایجاد صور ذهنی مشترک بیشتر از منافع و تمایلات دیگر که غالبا موجب اختلاف می‌گردد اذهان و وجدان های مختلف را به هم نزدیک می سازد.

هنر بیشتر از آن که موجب تفرقه گردد سبب اتحاد و نزدیکی می شود و رابطه‌ى دلبستگی عمیقی میان دست هاى مختلف اجتماعی برقرار می سازد، احساساتی که در برابر آثار هنرمندان دست می‌دهد یکی از موثرترین عوامل حیات خانوادگی و دوستی است.

هنر در حکم یک زبان است؛ زبان بدیع عواطف و هیجان ها و منعکس کننده‌ى عمیق‌ترین احساسات ارواح پر تلاطم. هنر از لحاظ بی شایبگی خود برتر از زبان است و از لحاظ بین المللی و جهانی بودن بر زبان های ملی تفوق دارد. متفکر بزرگ آگوست کنت معتقد است که «هنر بخشی از زبان است که تمام افراد نوع بشر آن را درک می کنند و به معانی آن پى می برند». در نظر فیلسوف مزبور هنر زبان حقیقی جهان است.

هیچ چیز به اندازه‌ى هنر مبین افکار و احساسات شخص نمی‌تواند باشد و سیر فرهنگ و تحولات انسانی و محیطی را که شخص هنرمند در آن قرار گرفته است نمی‌تواند بیان دارد. اگر بخواهیم انسان را بشناسیم و از تمام کیفیات گذشته و حال او آگاه شویم، هیچ چیز به اندازه‌ى هنر ما را بدین مطلب آگاه نمی‌کند؛ چه تمام تحولات بشر در هنر نهفته است از قبیل: جنگ‌ها، موفقیت‌ها، نابودی‌ها، مذهب، سطح فکر، افکار و احساسات و… .

زمانی که آرامش برقرار است ، هنر چیزهای دیگری عرضه داشته است تا زمان جنگ، استقلال فکری و عدم آن، تحولات زمان جنگ و خلاصه هر گونه نبوغ، ابتکار و خرافات در هنر نمایان است.اکنون جنبه‌ای جدی و فجیع هنر را می‌توانیم پی ببریم و اگر آن را در حکم بازی و تفریح بدانیم جنبه‌ای مزبور همیشه در نظر ما مجهول خواهد ماند. ممکن است اشخاصی خود را فدای هنر نمایند ولی کسی این از خود گذشتگی را درباره‌ى بازی و تفریح انجام نمی‌دهد.

یکی از نویسندگان ژاپنی نیمه ى دوم قرن نوزده می گوید:« هنر بزرگ آن است که در راه آن انسان خود را فدا نماید»

هنر بازگو کننده عقده‌های نهفته در ضمیر جامعه است از این جهت هنر می‌تواند نقش روانکاوی اجتماعی را داشته باشد که با بیرون کشیدن دردهای نهانی و عقده‌های پنهانی التهابات تاریخی و انفجارهای اجتماعی را التیام بخشد و جامعه را دوباره به سوى تعادل سوق دهد و ضامن سلامت و سعادت و شکوه و ترقی و تکامل آن گردد.

هنر نقش بسیار مهم و انکار ناپذیری در روند تکامل اجتماعی داشته و خواهد داشت یکی از وسایل بسیار مهم پیشرفت بشریت هنر بوده و می‌باشد که اگر هنر و هنرمند در تاریخ بشریت وجود نمی‌داشت تکامل جوامع انسانی بدین صورت که امروز شاهد آن هستیم ممکن نبود.

هنر اکسیر تکامل، تحول، تحرک، ترقی و بالندگی و تعالی و سازندگی اجتماع انسانی است که در طول تاریخ وقتی که جماعتی گرد هم جمع می‌شدند و اجتماعی را شکل می‌دادند دست به هنر آفرینی می‌زدند تا بتوانند بر اثر تعامل هنر و اندیشه و روح بشری روند تکامل جامعه را تسریع کنند؛ بنابراین هنر اساسی‌ترین نقش را در حرکت تحولات تاریخ انسان داشته است.

در اهمیت تاثیر هنر بر زندگی اجتماعی حرفی نیست که تاثیر مثبت، فوری و حیاتی دارد و در آینده نیز براى روح جوامع انسانی نیازی است ضروری که هیچ جامعه‌ای بدون هنر نمی‌تواند روح پر نشاط داشته باشند.

آرشیو مطالب:

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد