صحافی سنتی و جلد سازی
در مبحث صحافی سنتی و جلد سازی : صحافی سنتی در فرهنگ سنتی ما عبارت است از حرفه و هنری که صاحب آن پیشه، کتاب بی جلد را تجلید، کتاب معیوب را وصالی و مرمت و شیرازه دوزی و کاغذ کتابت را جدول کشی می کرد. همچنین اوراق موش خورده، کرم زده و آتش دیده را به وسیله متن و حاشیه کردن حیات تازه ای ببخشد.
ویدئو صحافی
تاریخچه صحافی سنتی و جلد سازی
هنر صحافی سنتی و جلد سازی و حفظ نوشته ها به قدمت خود نوشتن است. حتی کتیبه های آشوری بر روی لوح های گلی نیاز به پوشش حفاظتی داشت؛ ولی قدمت جلد کتاب در شکلی که امروز در غرب متداول است، به اوایل عصر مسیحیت میرسد.
در دنیای باستان، کتاب فقط یا به صورت طومار در طول متفاوت وجود داشت و یا به شکل لوح بود و در هیچ یک از این دو صورت نه ترتیب صفحات مطرح بود و نه رجوع به متن آن به شکلی آسان میسر و مقدور بود. در آن زمان طول برخی از طومارهای باستانی مصر به حدود شش متر هم می رسید و حتی خواندن طوماری کوتاه تر از این طول نیز بسیار مشکل بود.اگر چه در دوران باستان، خواندن طوماری چینی که به شکل پله بر روی هم تا می شد، آسان تر بود؛ ولی کلا خواندن کتاب و استفاده آسان از آن به خاطر شکل لوح یا شکل طوماری آن دشوار می نمود.
پیشینهٔ جلدسازى سنتى
قدیمىترین جلد کتاب در دوره اسلامى متعلق به مصر است که متعلق به قرن دوم هجرى است. در دورهٔ سلجوقیان هنر تجلید همراه با تذهیب رونق گرفت و از کاغذ و مقوا در جلدسازى استفاده شد.
در دوره تیموریان هنر تجلید رواج داشت و بهترین کارهاى صحافى و تجلید کتاب متعلق به این دوره است و در هرات این هنر بحد کمال رسید. قسمت خارجى جلد معمولاً داراى تزئینات فشارى است و بخشهاى داخلی، طرحهاى بریده شده روى زمینه آبى قرار دارد و عناصر تزئینى به صورت ترنج و گل و گیاه است و حیواناتى چون عنقاى چینى دیده مىشود. در این دوره بجاى نقوش هندسی، مناظر طبیعى و حیوان و پرنده در نقش جلد با کمال دقت ترسیم مىشود. غیر از هرات، مشهد، سمرقند، مرو، بلخ، نیشابور، شیراز و تبریز نیز از مراکز این فن بودهاند.
در دوره صفوى این شیوه ادامه یافت و براى نقش در تذهیب، از روش ضربى (فشاری) و براى آستر جلد و چرم جلد از کاغذ روغنى استفاده مىشد. در این دوره طلاکارى بیش از دوره تیمورى بکار مىرفت. در دوره صفوى از فشار دست براى تجلید و پرس استفاده نمىشد، بلکه از قالبهاى مسى و فولادى استفاده مىشد.
در زمان شاهطهماسب جلد لاکى معمول بود، که ابتدا روى مقوا یا چوب نازک یک لایه نازک لاک مىگرفتند. سپس لایهاى گچ که طرح تزئینى با آب و رنگ روى این زمینه نقاشى مىشد و براى حفاظت نقاشی، روى آن را با چند ورقه لاک مىپوشاندند.
تزئینات جلد کتاب به روش لاکی، به همان سبک ادامه یافت. از جمله نقشهاى معروفى که در دورهٔ قاجاریه دیده مىشود. نقش گل و مرغ است. از دیگر روشهاى تجلید در دورهٔ قاجاریه، استفاده از مخمل و مخمل طلاکوب است.پ
تجلید و جلد سازی که در وهله نخست یکی از فنون ضروری کتاب و کتاب سازی محسوب بوده در تمدن اسلامی، به موازات دیگر فن های کتاب آرایی، رشد و ترقی کرده و حتی در بینش توحیدی اسباب مضامینی شاعرانه را فراهم ساخته است به این گونه:
قدیمی ترین نسخ
قدیمی ترین نسخ با صحافی سنتی و جلد سازی، روایت های قبطی انجیل بود. آثار مذکور طی اولین شش قرن بعد از میلاد مسیح در مصر نوشته شد. صفحات این نسخ را از ورق های پاپیروس می ساختند و جلد آن را از چند لایه پاپیروس تهیه می کردند که روی آن چرم می کشیدند و برای بستن کتاب، تسمه های چرمی به کار می رفت.
در جهان اسلام، حدود دو قرن پس از نزول قرآن کریم که صحابه پیامبر (ص) قران را بر برگ نخل و استخوان، پارچه و غیره ثبت کردند قرآن کریم به خط کوفی با سرلوحه های زرنگار نوشته شد. از این زمان تا نزدیک به هزار سال، شیوه کتاب سازی پیوسته رو به کمال نهاد و از هر کتاب بزرگی، صدها نسخه به وجود آمد.
هنر و صنعت صحافی سنتی و جلد سازی، پیوسته مورد توجه هنرشناسان بوده است و همواره برای محافظت و ضبط کتب و صیانت اوراق نسخ از آسیب، تصرف و پریشانی و تسهیل در مطالعه و قرائت آن، مطالعاتی انجام و شیوه های تازه ای به کار گرفته می شده است.
در دوره های مختلف صحافانی بوده اند که به چندین هنر آراسته بودند یعنی هم کتابت می کردند و خوشنویس بودند و هم در هنر تذهیب دست داشتند و به جدول کشی و آهار و مهره کردن و دو پوست کردن کاغذ می پرداختند و گاه به جز تهیه جلد کتاب به ساختن قاب آینه و قلمدان هم مبادرت می کردند. صحافان، در تهیه جلد، کارهای مقواسازی و آماده کردن چرم و ضرب کردن آن و حل کاری طلا و تشعیرسازی و رنگ کردن و شیرازہ بندی را شخصا انجام می دادند. شیرازہ بندی از کارهای بسیار با ارزش صحافان بوده است و شیرازه محکم و ابریشمین خوش طرح و رنگ نمودی از هنر ممتاز بوده است.
روش های فنی جلدسازی
صحافی و جلدسازی در دوره های مختلف و شهرهای مختلف به شیوه های گوناگون انجام می گرفته است. به طوری که امروزه از روی شیوه هر یک، می توان تعیین کرد که آن جلد در کدام دوره و در کجا ساخته شده است. روش های فنی جلدسازی معروف به روش قبطی اسلامی به ایران راه یافت و جلدهای اولیه از چوب پوشیده با پوست بود و با رسوم و اشکال هندسی تزیین می شد.
در طراحی کتاب که از سنت قبطی سرچشمه گرفته بود، معمولا محور افقی کتاب بلندتر از محور عمودی آن بود و جلدها به صورت ضربی – بدون پوشش طلا – تزیین می شد. از اواخر قرن پنجم ه.ق نقوش ساده روی جلد را با آب طلا و نقره و گاهی با لاجورد و شنگرف، تذهیب می کردند. و روی جلد را به دو قسمت متن و حاشیه جدا با تزیینات مختلف و متمایز آرایش می دادند و اصولا آن را برای تجلید قرآن کریم و دیگر کتب مذهبی و نیز کتب بسیار با ارزش به کار می گرفتند.
کتاب آرایی دوره سلجوقی
در دوره سلجوقی، صنعت صحافی سنتی و جلد سازی و تزیین آن، رونق یافت و کتاب که تا آن زمان بر روی پوست نوشته می شد. به راه تازه ای رفت ضمن آنکه باید گفت، صنعت کاغذسازی که از چینی ها تقلید شده بود از قرن ششم ه.ق در کارگاه های سمرقند و سپس در سراسر دنیای اسلام انتشار یافت. تا کار را برای نویسندگان و دیگر هنرمندان مرتبط با کتاب و کتاب آرایی آسان تر سازد.
کتاب آرایی عصر تیموریان
در عصر تیموریان و در پی ورود فرهنگ و هنر چینی به وسیله مغول ها، پشت جلدها نیز تغییر می یابد و با دقت و ظرافت خاصی که وام گرفته شده از فرهنگ و هنر چینی است، همراه می شود. در این دوره اگرچه شیوه کار همان شیوه چرم های بریده بر زمینه های روشن است ولی تفاوت این نوع پشت جلدها با آثار پیشین در استفاده از نقش های طبیعی و گیاهان است. که میدانیم اصولا هنر چین، هنری طبیعت گرا بوده و به طبیعت و طرح های ملهم از طبیعت توجه خاص دارد.
صنعت صحافی سنتی و جلد سازی ایران در دوره تیموریان، به وسیله جلدسازان و صحافان مكتب فنی هرات به اوج عظمت خود رسید و به صورت یک صنعت ایرانی در آمد. گفتنی است که در این دوره بهترین، زیباترین و پربهاترین کتب با خط بسیار زیبا و تزیینات عالی و تذهیب کاری و نقاشی های بدیع و جلدهای قیمتی به وجود آمده است.
کتاب آرایی دوران صفویه
تهیه جلد کتاب در دوران صفویه و در پی رشد صنایع دستی، هنرهای سنتی، شکل صنعتی تری به خود می گیرد و سرعت بیشتری در کار صحافی سنتی و جلد سازی به وجود می آید. این شکل از جلدسازی به نام جلد لاکی معروف می شود و اگرچه تهیه جلدهای چرمی نیز همچنان ادامه می یابد ولی به جای استفاده از فشار دست بر سطح چرم، از قالب های بزرگ فولادی و مسی استفاده می شود. آستر کتاب را هم اکثرا طلاکاری می کرده اند ضمن آنکه در رنگ های زمینه آستر نیز تنوع بیشتری به وجود می آید و از رنگ هایی چون قرمز، سیاه، بنفش و سبز – که در آستر جلد کتاب تازگی داشت – نیز استفاده می شود.
پیوند میان نقاشی و نیز نقوش تذهیب و نقش های روی جلد کتاب در عهد صفوی بسیار زیاد است. اما این نقش ها هنوز مایه هایی از هنر چینی با خود همراه دارد. از طلاکاری نیز در پشت جلد و گاه در آستر جلد بیش از گذشته استفاده می شود. در این دوره گاه نیز نقوش اسلیمی با شکل ترنج در پشت جلد به کار رفته است. در این عهد، نام طراح و جلدساز در جلد کتاب و یا صفحات آخر آن آمده است و نکته آخر آنکه اگرچه در دوره صفوی جلدهای لاکی رایج می شود ولی ارزنده ترین جلدها همان جلدهای چرمی است. جلدسازان معروف این عصر نیز باید از «استاد محمد» نام برد.
جلد سازی عهد زندیه
در عهد زندیه و در عصر قاجاریه، همچنان جاده های لاکی مورد توجه است و نقش هایی که بر این نوع جلدها نقاشی می شود اکثر «گل و مرغ» است. ضمن آنکه باید گفت در دوران های مذکور پشت جلدهای چرمی و مخملی نیز همچنان وجود دارد. و اگر چه ارزش جلدهای چرمی نسبت به دوران های پیش کاهش یافته است ولی در جلدهای مخملی که با طلاکوبی هم همراه است تا حدی جنبه های هنری مشهود است.
هنر صحافی سنتی و جلد سازی از قرن نوزدهم ه.ق رونق خود را از دست داد و از جمله آنکه در دورة فتحعلی شاه اسلوب و روش اروپایی در آنها تأثیر کرد و لبه اضافی جلد نیز که در جلوی کتاب قرار داشت رفته رفته حذف شد. اگرچه تأثیر صحافی ایرانی از حيث نقش و نگار در آن کاملا محسوس بود.
فرنگی سازی
با بازگشت میرزا محمد تقی صحافباشی و جمعی از شاگردانش از فرنگ در نیمه دوم قرن سیزدهم ه.ق صحافی جدیدی که «فرنگی سازی» نامیده شد نضج گرفت و صحافی سنتی و جلد سازی رفته رفته رو به فراموشی گرایید. در پی ضرورت رشد تولید روزافزون کتاب در سراسر جهان، ماشین هایی ابداعی شد که عمل صحافی را سرعت بخشید ولی طبعا به کارگیری این ماشینها موجب زوال صحافی دستی سنتی شد.
صحافی بدون نخ
طی دهه ۱۹۵۰ میلادی صحافی بدون نخ به وجود آمد. این شیوه صحافی که بدون عمل دوخت به وسیله ماشین انجام می گرفت جانشین ته دوزی کتاب شد. در اوایل دهه ۱۹۶۰ م مراحل مختلف کار صحافی مانند دوختن یا قیچی کردن تکه های اضافی، چسب زدن، گرد کردن عطف، تهيه جلد، پرس کردن و بسته بندی کردن بدون دخالت دست انجام شد. با این همه هیچ گاه از ارزش و اعتبار صحافی سنتی لااقل نزد اهل فن و هنرشناسان کاسته نشده است.
مواد و مصالح کار صحافی
-
کاغذ
کاغذهای قدیمی انواع مختلفی دارد و برای «وصالی» و «آستر بدرقه» استفاده می شود. کاغذهای مشهور و با کیفیت هنری چون خانبالغ، کشمیری، سمرقند، بخارایی، آهار و مهره و غیره امروز که در صحافی سنتی و جلد سازی استفاده می شود بسیار کمیاب است. لذا از کاغذهای خارجی به طور عمده استفاده می شود و آنها را رنگ آمیزی می کنند.
در بازار وزن کاغذ را بر حسب گرم در متر مربع معلوم می کنند. در ایران وزن کاغذ در هر متر مربع به طور معمول بین چهل تا صد و بیست گرم است که بر حسب نوع و استفاده آنها متفاوت است. مثلا وزن مقوای شمیز معمولا از ده گرم به بالا و از سیصد گرم به پایین است. این نوع مقوا که به کاغذ شمیز معروف است در واقع جزء کاغذهای نسبتا ضخیم بوده و برای تهیه آستر بدرقه کتابهای قطع بزرگ و ساخت جلدهای نازک برای کتب و جزوات و همچنین در تهیه عطف کتاب یا جلد مقوا که پوشش چرم یا گالینگور دارد به کار می رود.
از جمله کاغذهای کم وزن، «کاغذ گراف» است که به دلیل مقاومت و چسبندگی خاص آن و کمی وزن، مخصوص چسباندن به عطف کتاب قبل از جلد کردن است.
-
مقوا
در قدیم برای ساختن مقوا از کاغذهای سیاه مشق و دفترهای باطله، لباس های پنبه ای کهنه و یا پارچه چلوار استفاده می کردند. امروزه به یکی از فرآورده های کاغذ که هر متر مربع آن سیصد گرم یا بیشتر وزن داشته باشد، مقوا می گویند. در صحافی از مقوا برای تهیه جلد و جعبه سازی – جهت نگهداری کتاب – استفاده می شود. آستر بدرقه، ورق کاغذی است که نیم آن به مقوای جلد کتاب چسبیده و نیمه دیگر آن اولین ورق کتاب را تشکیل می دهد.
-
چرم
عبارت است از تیماج یعنی پوست بز، میشن، یعنی پوست گوسفند، ساغری یعنی پوست الاغ. پوست ها از لحاظ دوام به ترتیب عبارت است از:
- ساغری،
- تیماج،
- و میشن.
این چرم ها در انواع صحافی سنتی و جلد سازی (ساده، ضربی و سوخت) استفاده می شود. زیرا میزان تاه خوردن و تابیدن آنها زیاد است و می توان آن را بدون آنکه از مقاومتش کاسته شود، تراشید و نازک کرد.
-
گالینگور
مشمعی است پارچه ای یا نوعی کاغذ ضخیم. مشمع به رنگ های مختلف است که معمولا برای جلدسازی به جای چرم، به کار می رود و انواع آن عبارت است از:
- لعاب دار و پشت پارچه ای؛
- بدون لعاب و پشت کاغذی.
نوع نخست آن از مقاومت، دوام و ضخامت بیشتری برخوردار است و طلاکوبی روی آن نیز ثابت و روشن می نماید.
-
چسب
چسب ها شامل سریش، نشاسته، سفیده تخم مرغ و کتیرا است. صاحب نظران عقیده دارند که بهترین چسب، سریش است که بیشتر کارهای صحافی با آن انجام می شود. امروزه در صحافی سنتی و جلد سازی از چسب سفید – چسب مخصوص صحافی – استفاده می شود. این چسب قابلیت حل در آب را دارد و در معرض هوا، غلیظ می شود و رویه می بندد و لذا در حین کار به سرعت خشک می شود.
-
شیرازه
نوار پارچه ای باریکی است به ضخامت یک تا یک و نیم سانتی متر که یک سمت آن دارای حاشیه ای رنگین – حدود یک میلی متر – است. شیرازه، مایه اصلی کار و موجب نگهداری و نگهبانی اوراق بوده و هست. یکی دیگر از ارکان استواری جلد در صحافی سنتی و جلد سازی، اتصال قسمت عطف یعنی ناحیه شیرازہ بندی شده با قسمت عطف کتاب است. از شیرازه برای چسباندن بالا و پایین عطف کتاب استفاده می شود. همچنین برای زیبایی روی لبه عطف را می پوشاند.
-
پارچه
در صحافی، پارچه های پنبه ای را برای چسباندن به عطف کتاب به کار می گیرند. پارچه هایی که در این کار مصرف میشود عبارت است از:
- چلوار،
- چیت،
- ململ.
نیز برخی از پارچه های نفیس چون مخمل و ترمه یا حتی پارچه هایی که بر روی آنها رودوزی شده است. گاه نیز به جای چرم یا گالینگور بر روی جلد پارچه ساتن در جای آستر بدرقه، جلدهای تزیینی به کار می رود.
-
نخ
از نخ برای دوختن اجرای کتاب به هم استفاده می شود. و نخ های مورد استفاده در صحافی سنتی و جلد سازی از نوع پرک، نایلون و ابریشم است. در گذشته به علت موجود نبودن نخ با استحکام لازم به آنها موم می زدند تا محکم شده و در موقع دوخت پاره نشود. از نخ پرک برای بستن به کارگاه، اتصال آن به عطف و پیچاندن آن به عطف کتاب استفاده می کنند.
-
طلا
از طلا در صحافی، برای طلاکوبی جلد استفاده می شود و انواع مختلفی دارد که عبارت است از:
- ۸×۸- عیار آن ۱۸ تا ۲۴ است و در انواع زرد (طلای زرد) و سفید (جنس نقره) است.
- پشت چسب – طلای خشک و کدری است که زود خرد می شود.
- بوبینی (رول – طومار) – جنس آن نرم تر از انواع دیگر بوده و رنگ آن هم کاملا همرنگ طلا است و به آن طلای اشرفی می گویند.
- 16×16- چون طلای اصل شفاف و براق بوده و از برنز تهیه می شده است.
توضیح آنکه طلای ۸×۸، به علت اصل بودن از گران ترین و مرغوب ترین انواع ذکر شده است و استفاده از آن بر روی چرم های ورنیدار و گالینگور ممکن نیست و فقط بر روی میشن امکان پذیر است. ضمن آنکه باید گفت در حال حاضر طلای بوبینی بیشترین مصرف را دارد. زیرا طلاکوبی با آن آسان تر و سریع تر انجام می شود.
-
رنگ ها
رنگ هایی چون رنگ حنا، پوست گردو، پوست پیاز، شنبلیله، روناس و قرمز دانه که تماما از گیاهان رنگدار به دست می آید و یا چون قرمز دانه که از نوعی حشره به دست می آید، بیشترین مصرف را داشته و مورد لزوم است.
ابزار کار صحافی
-
سنگ
سنگ مورد استفاده در صحافی سنتی که به عنوان زیردستی از آن استفاده می شود.
از جنس مرمر بوده و ابعاد آن معمولا ۳۵×۴۰، ۴۰×۴۰ و یا ۵۵×۵۰ سانتی متر و ضخامتش حدود ۱۵ سانتی متر است و اغلب کارهای ته بندی و جلدسازی را بر روی این سنگ انجام می دهند.
-
قید
وسیله ای است چوبی به ابعاد ۵۰×۱۰۰ سانتی متر که برای اژه کردن، طلاکوبی و چسب زدن در صحافی سنتی و جلد سازی به عطف کتاب مورد استفاده قرار می گیرد.
-
کارگاه
وسیله ای است چوبی که برای دوختن کتاب به کار می رود و مشتمل است بر صفحه ای به ابعاد تقریبی ۵۰×۴۰ سانتی متر که بر روی پایه سه الی چهار سانتی متری نصب می شود. همچنین دو میله گرد که سطح مقطع آن یک سانتی متر بوده و بلندی آن نیز برابر فاصله پایه ها از یکدیگر است دیگر اجزای این وسیله را تشکیل می دهد.
-
اسکور
ابزاری است از جنس چوب – البته گاهی هم از جنس استخوان تهیه می شود و در اندازه پانزده سانتی متر که یک طرف آن چون قلم نی تراشیده و کمی تیز است و برای خط انداختن روی جلد مورد استفاده قرار می گیرد. از کنار آن برای تاه کردن کاغذ و چسباندن لبه های چرم به مقوا و از شیار ته آن برای خط انداختن بر دور کتاب، در صحافی سنتی و جلد سازی استفاده می شود. به این وسیله کاغذ تاه کردن و خط کش – در اصطلاح صحافان قدیمی – نیز می گفتند.
-
مشته
وسیله ای است شبیه به دسته هاون، از جنس برنج با ارتفاعی تقریبا پانزده سانتی متری و سطح مقطعی بزرگ تر نسبت به دسته هاون. از این وسیله برای کوبیدن (ته کوبی) و گرد کردن عطف کتاب و کوبیدن چرم، پس از چسباندن مقوا، استفاده می کنند. البته این وسیله از جنس فولاد یا جام هم هست که بهترین آن از جنس جام است.
-
شفره
کارد آهنی پهنی است با دسته ای چوبین و لبه تیز و برنده، به طول تقریبی ده سانتی متر. از این وسیله برای نازک کردن و تراشیدن لبه پشت چرم و همچنین نازک کردن لبه میله عطف استفاده می شود. وسیله مذكور شبیه گزن، در کفاشی، و دارای همین کاربرد است. البته گزن باریک تر از شفره بوده و می تواند به جای شفره در صحافی به کار رود ولی شفره وسیله ای است دارای مقاومت کمتر که نمی تواند در کفاشی مورد استفاده قرار گیرد.
-
گوشه گرد کن (مغارگرد)
وسیله ای است آهنی با دسته ای چوبی به طول پانزده تا بیست سانتی متر، دارای نوک تیز و برنده به شکل نیم استوانه تو خالی که از آن برای گرد کردن گوشه های لبه مقوای جلد استفاده می شود. این وسیله در اندازه های مختلف موجود است و به نسبت کم و زیادی گردی نوک جلد می توان از آن استفاده کرد.
-
گیره طلاکوبی
وسیله ای است برنجی با دسته چوبی که از آن برای طلاکوبی روی جلد کتاب استفاده می کنند.
-
پرس
دستگاهی است فلزی، از مجموعه فلزاتی چون آهن یا آلیاژهایی مانند برنج، که دارای دو صفحه ثابت و متحرک است. از این وسیله در صحافی سنتی و جلد سازی برای پرس کردن کتاب و چسباندن اجزای مختلف جلد استفاده می شود.
-
ضربی
آلاتی است که هر یک از آن به اشکال مختلف بوده و ضمنا نام های مختلف دارد و از جنس فولاد یا برنج است و دارای نقوش حکاکی شده زیبایی است که پس از تهیه جلد و تقسیم بندی آن، از این قالب ها برای تزیین جلد استفاده می شود. معمولا قطعاتی که با نام های ترنج وسط جلد و آویز کلگی مشخص شده در دو طرف بالا و پایین ترنج به چشم می خورد – کاربرد زیادتری دارد. گاهی نیز صحافان نام خود را روی آویز کلگی ضرب می کنند. در گوشه جلد از لچک استفاده می شود که آن هم کاربرد زیادی دارد و گاهی از قطعاتی به نام اسلیمی برای تزیین دور جلد استفاده می کنند. همچنین ضربی بزرگی که اغلب مستطیل شکل است برای تزیین روی جلد و داخل جلد مورد استفاده قرار می گیرد.
-
گارسه
جعبه ای است به ابعاد تقریبی ۸۰×۱۰۰ سانتی متر و به عمق تقریبی پنج سانتی متر با خانه های متعدد که در هر یک از آنها تعداد زیادی از یک حرف یا علامت یا عدد برای طلاکوبی قرار دارد.
-
حروف
تکه فلزاتی است از جنس آلیاژ – سرب، قلع و آنتیموان – با سه بعد – طول، عرض و بلندی – که در سطح فوقانی آنها نوشته ای به طور برجسته وجود دارد. هر حرف شامل اجزای زیر است:
- بدنه یا تنه – عبارت است از مکعبی که حروف به صورت وارونه بر روی آن حک میشود. ارتفاع بدنه در هر حال ثابت است و آنچه متغیر است طول و عرض است و در . واقع این بدنه فلزی است که باعث می شود حروف کوچک یا بزرگ شود.
- شکل برجسته حروف بر روی بدنه را «صورت» می گویند. .
- راده – به نیم استوانه فرورفته در جلوی حروف «راده» می گویند. با این شیار می توان پشت و روی حروف را مشخص کرد.
- شیار – به فرورفتگی تحتانی هر حرف، «شیار» گویند.
از حروف برای طلاکوبی عنوان کتاب، اسم نویسنده و غیره استفاده می شود.
-
داغی
وسیله ای است برنجی با دسته ای چوبی به طول پانزده تا بیست سانتی متر و لبه نسبتا باریک – شامل دو خط – و منحنی حدود پانزده سانتی متر. از این شیء برای داغ کردن و خط زدن چرم جلد، عطف کتاب، در صحافی سنتی و جلد سازی استفاده می شود.
-
سوزن
برای ته دوزی و البته به نسبت درشت و ریز بودن کار، از انواع مختلف آن استفاده می شود.
-
درفش
از این وسیله جهت سوراخ کردن عطف کتاب در دور دوزی و یا در محل اره نشده عطف در ته دوزی، استفاده می شود.
-
قلم مو
از نوع قلم مو نقاشی رنگ و روغن انتخاب می شود و برای چسب زدن و نم زدن به عطف کتاب در صحافی سنتی و جلد سازی استفاده می شود.
-
سوهان و سمباده
برای تراشیدن مقوا و لبه کتاب استفاده می شود.
یکی از هنرهای ظریف و بسیار دقیق ایرانی که پیوسته در میان هنرهای کتابت طرف توجه هنرشناسان و ارباب ذوق بوده است، هنر جلد سازی و صحای است که برای محافظت و ضبط کتب و صیانت اوراق نسخ از آسیب و تصرف و پریشانی و تسهیل مطالعی و قرائت در کار است.
این هنرها در ایران پیشینه ی دیرینه دارد. در ایران باستان برای حفظ اوراق پوستی و یا توز و یا دیبه از محفظه هایی استفاده می شده است که این محفظه ها برای کتاب جداگانه تعبیه و تهیه می شدند. این محفظه ها از آهن یا فولاد و یا مفرغ بود و بعدها از زر و سیم هم ساخته شد و روی این محفظه ها را بنا به اهمیت کتاب با گوهر می آراستند. توجه به آزین بستن بر جلد ها سبب شد که هنر مجلد پدید آید و یکی از هنرهای زیبای کتاب گردد. در زمان ساسانیان گذشته از جلدهای پوست چرمین جلد های زرین هم متداول بوده است. زری بافی در دوران ساسانیان از هنرهای بسیار ممتاز ایران بود که تا دوران آل بویهها و سامانی ها ادامه داشت و سپس رو به انحطاط گذاشت و بار دیگر در زمان صفویه احیا گردید. روی جلدهای چرم، ملیله دوزی، منجوق دوزی، گلابتون دوزی، سرمه دوزی، مروارید و صدف دوزی نیز به کار می رفت. در اوایل دوران اسلامی جلد سازی چرمی به طریق ساده و با وسایل ابتدایی از پوست بعضی حیوانات تهیه و تدارک می گردید. پوست را به کمک ورقه های نازکی از چوب و با چند ردیف کاغذ یا خمیر به صورت جسمی استوار و مقوا مانند در آورده و با همان وضع و رنگ طبیعی برای تجلیـــد به کار می بردند. بعدها روی جلد را با ترسیم دقیق طرح های هندسی و تزئین منقش نمـــوده و فرو رفتگی و برجستگی های نقوش را با رنگ سیاه و سفید مزین و مشخص می کردند.از اواخر قرن پنجم قمری نقوش و نقور ساده ی رومی جلد را با آب طلا و نقره و گاهی به لاجورد و شنگرف تزئین و تذهیب نموده و روی جلد را به دو قسمت متن و حاشیه مجزا و با تزئینات مختلف و ممتازی آرایش می دادند و اصولا این جلدهای تزئینی را برای تجلید قرآن و کتب ادعیه زیارت به کار می گرفتند.از ابتدا قرن پنجم هجری قمری فصل تازه و نوینی در هنر کتاب سازی گشودند و به تدریج در طی قرون رونق گرفت چنانکه در قرن نهم و دهم هجری قمری به موازات پیشرفت و تکامل هنر نقاشی و خطاطی، رسامی آرایش و صفحات مصور و مذهب، فن جلد سازی به اوج کمال و زیبایی خود رسید و به تدریج چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آن ها به شرح زیر است:
جلد سوخت
قرن نهم هجری را باید دوره ی آغاز تکامل هنر جلد سازی ایران دانست و همان موقع است که شاید زیباترین جلدهای به کار آمده این نوع جلدی که آن را به اصطلاح سوخت یا سوخته می گویند عبارت است از جلدی که روی آن را نقوش برجسته بسیار دقیق انداخته، گاهی مس را با طلا پوشانند گل و بوته و نقوش دیگر را برجسته بر یک اصل جرم بیرون آورده اند، گاهی منعکس، و گاهی تمامی سطح جلد که فرو رفته و برجسته و دارای حاشیه و متن و توضیح و غیره است از طلای ساده و یا رنگ سرنگ پوشیده شده و گاهی معرق است یعنی نقوش باریک و دقیق از چرم بریده و روی سمنی که غالبا از کاغذ الوان است انداخته اند، گاهی مطالبی را با خطوط تزئینی در حواشی روی جلد می انگاشتند. در این فن استادان و هنرمندان شهیر تبریز و هرات سرآمد اقران بودند در زمینه ی پیدایش جلد سوخت معرق اکثر صاحب نظران متفق القولند که با سینقر میرزا، مجلد و صحاف معروف استاد قوام الدین را از تبریز به هرات خواست. وی در صحافی انواع هنرنمایی نمود، و از آن جمله معرق را که تا آن عهد نبود ساخت. روی جلد را ضربی طلا اندود کرده و پشت آن را معرق می ساختند. اگرچه در این دوره هرات و تبریز در فن جلد سازی و صحافی گوی پیشی را ربوده بودند اما غیر از آن ها، مراکز دیگری نیز وجود داشته که مهم تر از همه در خراسان و سمرقند و مرو و مشهد و بلخ و بخارا و نیشابور بود و جلد سازان بر خلاف روش های قدیم که در تزئین به کار می رفت، برای تزئین جلدها، مناظر طبیعی و اشکال حیوان و پرندگان حقیقی و افسانه ای را که در نهایت دقت به کار برده اند، این هنرمندان، فشار وارد می آوردند و در اثر همین فشار اشکال نباتات و حیوانات و شکل آدمی را به طور برجسته روی جلد نمایان می ساختند.
جلد ضربی یا مشته ای یا کوبیده
برای ساختن جلد ضربی روی قطعه های فلزی نقوش و اشکال موردنظر و دلخواه را منقور نموده و آن فلز را روی چرم به عمل با فشاری مناسب و موزون می کوبیدند تا در ســـطح چـرم اثر نقـــش فلز انعکاس می یافت و گاهی اوقات فرو رفتگی ها را با طلا و با نقـــره می پوشاندند و درنتیجه برجستگی های منقوش روی چرم به ریگ اصلی می ماند و گاهی چرم های منقوش و ملون را به ترتیب و روش شکیل و خاصی و صالی و قطاعی می کردند و یا با طلا کوب کردن نقوش در متن ساده چرم، زیبایی جلدهای ضربی را افزون می نمودند.
معمولا چرم هایی که برای ساختن و پرداختن جلدها به کار می رفت از پوست گوسفند، اسب، استر، گورخر و الاغ بوده است. چرم هایی که از کفل این چهارپایان به دست می آمد به نام چرم ساغری معروف و بسیار بادوام بود. می توان دوران اعتلای این نوع جلد را در حدود قرن دهم هجری دانست.برای حفاظت بیشتر اوراق نسخه ها در بعضی از جلدها ضربی و سوخت و همچنین در جلدهای ساده تیماج یا چرمی لبه بلندتری از جنس اصلی جلد تعبیه می کردند و در صورت لزوم آن لبه را به مناسب خود جلد تزئین می کردند که این نوع جلد لولا دار نامیده می شد. در عصر صفویه در فن جلد سازی و تزئینات مربوط به آن همانند هنر تذهیب کاری و نقاشی مکاتب جدید و شیوه های نو ظهوری وضع گردید که با روش و اسلوب گذشته مغایر بوده است به طور کلی در شئون مختلف هنر تحولی به وجود آمد و مکتب جدیدی پس از مکتب هرات به نام مکتب تبریز شهرت گرفت که مورد پسند و مقبول طبع و نظر صاحب نظران واقع گشت و ساختن جلدهای مقوایی نقاشی شده و سپس جلدهای روغنی از همان زمان به وسیله هنرمندان ابداع گردید که در قرن بعـــدی نیز از آن پیـــــروی و تبعیت می شد.
جلد روغنی (لاکی)
از جلدهای ممتاز جلد روغنی (لاکی) است که مواد اصی آن مقوا خمیر کاغذ، چرم، پارچه نخی ضخیم و به ندرت از تخته بسیار نازک نیز استفاده می شده است. نحوه ی درست کردن جلدهای روغنی بدین ترتیب بود که ابتدا روی مقوا یا چرم پارچه نخی یا خمیر کاغذ یا چوب را مقداری ماده سفید آب سرب که حالت پوشانندگی و خشکانندگی را دارد زده و پس از خشک نمودن و سوهان کاری، روی آن را لایه ای از روغن کمان (روغنی است که از جوشاندن سه نوع روغن به مقیاس ۷۰ درصد بزرک ۱۵ درصد روغن سندروس و ۱۵ درصد روغن جلا حاصل می شود) را می زنند پس از خشک شدن، چون روی روغن کمان نمی توان نقاشی کرد بنابراین قطعه ی مزبور را با استفاده از لعاب سریشم و پارچه ی حریر واشور زده و پس از خشک نمودن سطح آن را با نقوش زیبا و متداول زمان که اغلب از گل و بوته درشت و ریز و یا تصاویری از پرنده و پروانه و اشکال منظم و دقیق هندسی خاصه شکل ترنج ـ نیم ترنج و… با استفاده از قلم موهای مخصوص و با استاده از رنگ های ثابت معدنی جسمی و… تذهیب و تشعیر می کردند و گاهی حواشی جلدها را با نگاشتن خطوط خوش به رنگ های زیبا می آراستند و روی آن را حداکثر ۸ بار قشر عظیمی از روغن کمان می کشیدند تا به صورت قشری ضخیم و ظریف در آمده و روی متن نقاشی و تزئینات را مانند پرده بلورین و پوشش شفاف فرا گیرد. در این نوع جلدها معمولا رنگ بوم (متن) روی جلد با داخل متفاوت و نقاشی آن با هم مغایر بوده است و اغلب تزئینات درون جلد به نقش گل زنبق یا مریم یا چند شاخه شکفته الوان اکتفا می شده است.
اهمیت صحافی سنتی
صحافی سنتی، به حق یکی از هنرهای اصیل و با ارزش سنتی ایران محسوب می شود و از اهمیت آن همین بس که زیباترین قطعات خوشنویسی، نفیس ترین تذهیب ها و تشعیرها و با ارزش ترین آثار نگارگری و نهایتا مجموعه های نفیس و زیبا و با ارزشی به نام کتاب که با هنرمندی هنرمندان مختلف آراستگی می یافت، به دست صحافان هنرمند، به گونه ای تنظیم و ضبط می شد که اثری به جای ماندنی باشد و دهه ها و سده ها مورد استفاده اهل کتاب و صاحبان ذوق و اندیشه قرار گیرد.
بررسی نمونه های با ارزش صحافی سنتی و جلد سازی که از روزگاران دیر و دور گذشته به جای مانده و همچنان چون روز نخست محکم و بادوام است ارزش کار صحافان سنتی را می نمایاند. بدیهی است صحافی سنتی جز در مواردی که منحصر به اثری هنری می شود نمی تواند، چون گذشته کارساز باشد ولی ارزش کار صحافان هنرمند همچنان پابرجاست و دقت، ظرافت، صبر و حوصله و ممارست و تجربه و تخصص همچنان اساس و پایه کار.
استادان جلد سازی
قوام الدین مجلد تبریزی، از هنرمندان بنام دوره ی تیموری است در تبریز می زیست آوازه ی هنر او در جلدسازی و صحافی به هرات رسید. بایسنقر میرزا او را طلبید و در کتابخانه خود به کار گمارد. جلد معرق (منبت کاری در جلد) ابداع قوام الدین تبریزی است که پس از او استادان در آن کار هنرها ساختند.
• محسن مجلد، از صحافان و جلد سازان دوره ی شاه طهماسب است.• سلطان ابراهیم میرزا صفوی، فرزند بهرام میرزا پسر شاه اسماعیل اول است. در سال ۹۶۴ از جانب شاه طهماسب به والیگری خراسان برگزیده شد. از شاهزادگان هنر پرور صفوی بود.• مولانا قاسمی بیک تبریزی، صحاف بی بدل و مجلد بی عوض بود. به هنگام جنگ های ایران و عثمانی و تخریب تبریز جلای وطن کرد از تبریز به قزوین آمد و در آنجا ساکن شد و به صحافی پرداخت.• میرک اصفهانی، از هنرمندان عصر صفوی است و بیشتر در تبریز به سر برده است. دنباله ی کار قوام الدین تبریزی را در معرق سازی جلد ادامه داد و در آن کار تجددی نمود. روی جلد را به جای ضربی یا ضربی طلاپوش که دارای انواع نقوش اسلیمی و ختایی یا تشعیر بود بوم مشکی کرده تشعیر ساخت.
صحافــــی
صحافی نیز از هنرهای فن کتابسازی است. با این هنر اوراق کتاب ها را که دست نویس بوده است به صورت مدون در یک جلد در می آوردند و در این کار هنر شیرازه بندی اساس کار بود و این هنر از پدیده های مردم شیراز بوده است. نخست اوراق کتاب را به صورت جزوه ای منظم می کردند و آنگاه با ابریشم آن ها را شیرازه می زدند و با این عمل اوراق کتاب چنان محکم و یکنواخت پهلوی یکدیگر قرار می گرفت که در طی قرن ها از هم گسیخته نمی شد. و هم اکنون کتاب هایی در دست داریم که با گذشت ۱۱۰۰ سال از عمر آنان همچنان شیرازه خورده باقی است و اوراق آن منظم و مدون است. صحافان پس از شیرازه بندی لبه های کتاب ها را می بریدند و عمل جلد کردن کتاب نیز با آنان بوده تعمیر کتاب ها مندرس و اوراق را نیز انجام می دادند و فن وصالی و وراقی هم بعدها با صحافان بوده است.از دوره ی بایسنقر و سلطان حسین میرزا بایقرا صحافان به نامی را می شناسیم که از آن جمله می توان به مولانا ذاتی لاری در تبریز و رمضان نباتی در استرآباد و عشرتی قلندر در تبریز و فتوحی اصفهانی و فکری استرآبادی اشارت نمود از دوران صفویه قاسم بیک تبریزی را که گلستان هنر متذکر او شده است می شناسیم از صحافان برجسته دوران قاجار می توان به احمد تبریزی اشاره کرد.
هنر نقاشی
انواع صحافی
وسط منگنه: در این نوع صحافی به طریقی صفحه بندی می شود که در هر فرم نصف از صفحات اول و نصف دیگر از صفحات انتخای کتاب قرار می گیرد، که وقتی فرم ها پشت سر هم قرار گرفتند به طریقه ی مفتول منگنه ای در وسط کتاب زده می شود. بیشتر این نوع صحافی را در مجلات و کتاب های کم صفحه حداکثر ۸۰ صفحه می توان یافت.۲٫ صحافی ته چسب: این نوع صحافی به دو طریق انجام می گیرد، چسب گرم و سرد. که در صحافی به وسیله ی چسب گرم با ماشین صحافی انجام می گیرد ولی در صحافی با چسب سرد به طریق دست انجام می پذیرد.در این نوع صحافی هر فرم از کتاب یا … مشتمل بر تعدادی از صفحات کتاب که به ترتیب فرم ها پشت سر هم قرار می گیرند و به وسیله ی چسب از انتها به یکدیگر متصل می گردد در این نوع صحافی که بیشتر در کتاب ها و … بالای ۸۰ صفحه تا ۴۰۰ صفحه را می توان با این طریق صحافی کرد.۳٫ صحافی ته چسب: این صحافی برای کتاب ها و نشریات پر حجم که تعداد صفحات آن ها زیاد است (بیش از ۴۰۰ صفحه) همزمان با چسب خوردن، دوخت هم انجام می شود که تمام صفحات به یکدیگر به وسیله تعدادی نخ دوخــته و متصـــل می گردند که بر استحکام صحافی می افزایند.
آخرین دیدگاهها