پیشینه شهر اصفهان
شهر اصفهان گذشته ای کهنسال و پربار را به دنیای پرجنب و جوش امروز پیوند داده است. آنچنان که در طول تاریخش هر بار نیرویی تازه سر برآورده و حیاتی نو آغاز کرده است، بار دیگر پویایی و جانی تازه یافته و با توانایی ها و ظرافت های بسیارش می رود تا نقشی بنیادی و سازنده در حیات فرهنگی، اقتصادی و صنعتی کشور ایفا نماید.
این شهر در بین سالهای ۱۰۵۰ تا ۱۷۲۲ میلادی به ویژه در سدهٔ شانزدهم میلادی در هنگام پادشاهی صفویان پایتخت ایران شد و رونق فراوانی گرفت. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که شماری از آنها به عنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیدهاند. این شهر به داشتن معماری زیبای اسلامی، پلهای سرپوشیده، مسجدها و منارههای منحصربهفردش نامآور است. یکی از دلایلی که اصفهان را «نصف جهان» مینامند این است که این شهر بیش از شش هزار اثر تاریخی با قدمت صدها و بلکه هزاران سال را در خود جای داده است. میدان نقش جهان نمونه برجستهای از معماری اسلامی است.
در تاریخ از اصفهان با نام گی یا جی در پارس علیا یا گابای یا تابای یاد شده است. در زمان هخامنشیان به دلیل قرار گیری محل تقاطع راه های عمده و اقامتگاه سلطنتی در آن به عنوان یکی از شهرهای مهم محسوب می گردید تا آنجا که استرابون جغرافی دان یونانی، از این شهر به عنوان مرکز کشور ایران نام می برد.
در زمان اشکانیان نیز اصفهان به عنوان مرکز و پایتخت یکی از ایالت های وسیع پادشاهان اشکانی در نظر گرفته شد.
اسپهان و ارمنستان همواره یکی از محل های اسکان ولیعهد ساسانیان بوده اند اما اسپهان نشیمنگاه و قلمرو نفوذ اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی صاحب نفوذ در پادشاهی (واسپوهران) نیز بوده است و به همین دلیل در آن زمان امتیازات خاصی برای آن در نظر گرفته می شد.
در سال ۳۱۹ ه.ق. مرداویج زیاری اصفهان را تصرف کرد و آن را به عنوان پایتخت در نظر گرفت. رکنالدوله دیلمی نیز در سال ۳۲۷ قمری این شهر را به عنوان پایتخت سلسله ی دیلمیان برگزید. از همین دوران سیر پیشرفت در اصفهان از سر گرفته می شود و بسیاری از اهل دانش به سوی آن می آیند.
در سال ۴۴۲ هجری قمری، طغرل سلجوقی اصفهان را با ویرانی های بسیار به دست آورد و سپس ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم طغرل در این شهر ۵۰۰٬۰۰۰ دینار را صرف آبادانی شهر نمود و به مدت سه سال دریافت مالیات از مردم را منع کرد. توسعه ی سریع شهر باعث شد که مردم گریخته از شهر دوباره به آن باز گردند و رونق در اصفهان از سر گرفته شد. طغرل، پایتخت حکومتش را در اصفهان نهاد و این پیشرفت و گسترش تا زمان آلب ارسلان نیز ادامه پیدا کرد. اوج شکوه اصفهان را می توان در دوران ملکشاه مشاهده کرد. در همین زمان بود که خواجه نظام الملک طوسی با تدابیر بسیار شهر را به منزلت بالایی رساند به طوری که جمعیت شهر دو برابر و بناهای زیبایی در آن ساخته شد.
با روی کار آمدن خوارزمشاهیان و حمله ی مغول آسیب های فراوانی به اصفهان وارد آمد و این شهر در سال ۶۳۹ هجری قمری به دست مغولان افتاد.
در سال ۱۰۰۶ هجری قمری، پایتخت صفویه، توسط شاه عباس صفوی، از قزوین به اصفهان منتقل شد. مسجدها، آب انبارها و کاروانسراها، پدید آمدن شبکههای کامل ارتباطی و آبیاری به ابتکار شیخ بهایی و تقویت زیربنای کشاورزی با بنیان نهادن شهر نجف آباد در چند کیلومتری غرب اصفهان برای تهیه ی آذوقه شهر از جمله اتفاقات مهم اصفهان در این دوره بود.
این اتفاقات سبب شد تا اصفهان برتری و اقتدار خود را در میان شهرهای خاورمیانه از دوره ی شاه عباس اول تا مرگ شاه عباس دوم حفظ کند. افزوده شدن محلات عباسآباد، جلفا، گبرآباد و اسپهان و ساخته شدن کاخ ها، مساجد، مدارس، حمام ها و گورستان ها برتری خاصی به این شهر بخشید.
تاریخ این شهر از یک سو به سلیمان و نوح می رسد و از سوی دیگر پایگاه نهضت کاوه آهنگر بر علیه ضحاک خونخوار معرفی می گردد. اهمیت اصفهان به اندازه ای است که در اکثر دائره المعارفهای بزرگ جهان مدخلی به آن اختصاص یافته و سفرنامه هایی از محاسن و شکوه ظاهری و باطنی آن از پژوهشگرانی چون تاورنیه، شاردن و… به نگارش درآمده و مظاهر تمدن آن همانند سبک معماری، مکتب فلسفی و منهج فقهی آن چشمگیر است.
هنر در اصفهان
اصفهان را بدون اغراق، می توان شهر هنرهای دستی و سنتی ایران نامید. هنرهای سنتی و صنایع دستی اصفهان، از دیرباز شهرت جهانی داشته و محصولات آن به کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای اروپایی صادر می شده است.
در اوایل قرن یازدهم هجری که اصفهان به عنوان پایتخت دولت صفوی انتخاب شد و این شهر مرکز مهم تجارت، فرهنگ و صنعت کشور گردید، زمینه های رشد و شکوفایی آن در تمامی ابعاد علمی، ذوقی و هنری فراهم آمد. در این عصر بیشتر هنرهای ایران به ویژه معماری و خوشنویسی به عالی ترین مرتبه کمال خود دست یافت.
آثارهنری این دوره از سه جنبه دقت و ظرافت هنری، دوام و سودمندی قابل توجه است و ادامه طبیعی اما خلاقانه و مبتکرانه هنر دوره های پیشین و مرحله ای از رشد و کمال آنهاست، که نیازهای فرهنگی اقتصادی زمان را مورد توجه قرار داده است.
برخی محصولات هنری این دوره مانند فرش ها، منسوجات ابریشمی، ظروف سفالین و کارهای فلزی جنبه کاربردی دارند و بیشتر به عنوان کالاهای تجارتی در بازارهای داخلی و بین المللی دارای اهمیت اند؛ برخی دیگر مانند آثار معماری و خوشنویسی به منظور انتقال شکوه و جلال حکومت و یا تجلیل ایمان مذهبی و ارزشهای معنوی ساخته شده اند. اما در تمامی این آثار سنت های اصیلی تجلی یافته است که ریشه در قرون و اعصار گذشته ایران دارد. حتی در سبک ساخت محصولات هنری تجاری نیز، ضمن در نظر گرفتن سلیقه مصرف کننده خارجی، سنتهای ایرانی دقیقا رعایت شده است.
هنرهای سنتی و صنایع دستی معاصر اصفهان در واقع ادامه هنرهای دوره صفوی است که توسط استادکاران هنرمند پدید می آید و مورد توجه و استقبال هنردوستان داخلی و خارجی قرار می گیرد و از اقلام مهم صادرات اصفهان به شمار می رود. از مهمترین این هنرها می توان از قالیبافی، قلمزنی، ابریشم بافی، منبت کاری، ملیله دوزی، مینیاتور، خاتم کاری، کاشی سازی، سفالگری، زری بافی، ، پولک دوزی، میناکاری و … نام برد که امروزه رونق خوبی در بخش جهانگردی دارد.
هنرمندان معاصر اصفهان در سالهای اخیر در رشته های مینیاتور، کاشی معرق و قلمزنی ابتکارات تازه ای انجام داده اند که قابل توجه است.
اصفهان در زمینه هنر موسیقی نیز سابقه ای دیرین و برپا دارد و امروز از موسیقی مکتب اصفهان سخن گفته می شود.
معماری اصفهان
در یك طبقهبندی كلی، معماری اصفهان را از لحاظ مصالح به كار رفته در ساختمانها و تزیینات آن میتوان به ۴ دورۀ اصلی تقسیم كرد: دورۀ خشت خام، دورۀ آجر، دورۀ گچ و دورۀ كاشی.
برپایۀ اطلاعاتی كه در دست است، بیشتر آثار قبل از اسلام تـا حـدود قرن ۳ ق / ۹ م از خشـت خـام بوده است (نك : هنرفر، «تزیینات … »، ۳۶). كهنترین بنای بازمانده از دورۀ پیش از اسلام در اصفهان آتشگاهی است كه آثار آن بر فراز كوهی به همین نام، هنوز برجاست (همو، گنجینه … ، ۵- ۸) و آتش آن تا سدۀ ۴ ق / ۱۰ م فروزان بوده است (ابن رسته، ۷ / ۱۵۲-۱۵۳؛ حمزه، ۲۸). گزارشهایی در دست است كه در آنها به حضور مهندسان، معماران و بنایان هنرمند بسیار در ساخت باروی شهر با بیش از ۱۰۰ برج، و نیز دروازههای متعدد در پیش و بعد از اسلام بر گرد اصفهان اشاره شده است (ابونعیم، ۱ / ۱۵-۱۶؛ ابن رسته، ۷ / ۱۶۰-۱۶۱). همچنین از قلعهای كهن به نام ساروق (یا سارویه) و نیز مسجد خشینان و دو مسجد باذانه و اصرم در سدۀ ۴ ق یاد شده است (همو، ۷ / ۲۰۰؛ ابونعیم، ۱ / ۱۶، ۳۷۵).
در زمان آل بویه، ركنالدوله بارویی گرداگرد شهر كشید كه ظاهراً موجب بروز تغییراتی در شكل كلی باروی قدیم آن شد (حمدالله، ۴۸). در این زمان ساختمانها و مساجد اصفهان از گل ساخته شده بود. قصرهایی چون قصر ابوعلی ابن رستم و قصر ساباط هم در این زمان با استفاده از مصالحی مانند گچ و آجر ساخته شده بوده است (مقدسی، ۳۸۸- ۳۸۹؛ ابن حوقل، ۲ / ۳۶۲-۳۶۳). مافروخی در سدۀ ۵ ق از كوشكهای بزرگ، حمامها، بازارها، مدرسهها و میدانهای گسترده و وسیع اصفهان یاد كرده است (ص ۸۳).
در سدۀ ۶ ق / ۱۲ م هنر معماری اصفهان در مسجد جامع تجلی میكند. این بنا را میتوان از مهمترین بناهای این دوره به حساب آورد كه از بیشتر دورههای تاریخ معماری در خود نشان دارد (نك : ه د، اصفهان، مسجد جامع). در این سده، سبكی ویژه در ایجاد تزیینات «گوشوارههای» بنای امامزاده كرّارِ بوزان كه یادآور هنر ساسانی است، جلب نظر میكند (زمانی، ۱۴۹، ۱۵۲). تزیینات كاشی سادۀ فیروزهای در بالای منارهها در حدی اندك و حاشیههایی با مختصر گچبری در بناها ــ به ویژه مربوط به دورۀ سلجوقیان ــ را میتوان مشاهده كرد كه نمونههایی از آن به ترتیب در سردر جامع جورجیر (ساخته شده توسط صاحب بن عباد)، گنبد نظامالملك، گنبد تاجالملك، منارۀ مسجد علی، و منارههایی چون چهل دختران، زیار، گار، سین و رهروان دیده میشود (كیانی، ۱۶؛ مخلصی، ۲۷۹ به بعد؛ گدار، ۲۷).
كاربرد كاشی در آثار تاریخی اصفهان كه از نیمۀ اول سدۀ ۷ ق / ۱۳ م مشاهده میشود در قرنهای بعد رو به توسعه نهاد و در طی قرون تا نیمۀ نخست سدۀ ۱۲ ق / ۱۸ م به اوج خود رسید. نمونههای عالی كاشیكاری در امامزاده بابا قاسم (سدۀ ۸ ق)، هارون ولایت، درب امام، مسجد شیخ لطفالله، مدرسۀ چهار باغ و مسجد امام دیده میشود (هنرفر، «تزیینات»، ۳۶؛ «هنرها … »، ۲۸۰). در سدههای ۸ و ۹ ق / ۱۴ و ۱۵ م شیوههای معماری بر همان منوال پیشین تداوم یافت و از نمونه بناهای این دوره میتوان به مدرسۀ امامی، خانقاه ابومسعود و بخشهایی از مسجد جامع اصفهان چون سر در شمالی اشاره كرد (نك : ویلبر، ۱۸۳, ۱۹۷؛ گلمبك، ۳۷۸, ۳۸۸-۳۸۹).
انتقال پایتخت به اصفهان در زمان شاه عباس (۱۰۰۷ ق / ۱۵۹۸ م)، و توجه ویژۀ او به هنر، سبب شد كه این شهر از لحاظ معماری و هنر از جوانب مختلف به رشد فراوانی برسد. وی به ساخت بناهای جدید دست زد. طرح او كه مشتمل بر كاخها، دیوانخانه، مسجدها، بازارها و باغها بود، در بخش جنوب غربیِ بافت قدیم اجرا شد (پرایس، ۱۶۲). همزمان با ساختوسازهای یاد شده ایجاد محلۀ جلفا ویژۀ ارامنه، در طرح تازۀ شهر قرار گرفت و كلیساهای گوناگون كه اوج درخشش آن كلیسای وانك است، در زمان شاه عباس دوم ساخته شد (ندیمالملك، ۱۲ / ۱۶۰؛ هنرفر، گنجینه، ۵۱۴-۵۱۵).
با صنایع دستی اصفهان آشنا شوید:
- خاتم کاری
- میناکاری
- مسگری
- قلمزنی
- قلمدان سازی
- ملیله سازی
- فیروزه کوبی
- منبت کاری
- مینیاتور و نگارگری
- گرهچینی و مشبک
- کاشی سازی
- سفالگری و سرامیک سازی
- گچ بری
- قلمکاری
- زری بافی
- مخمل بافی
- قالیبافی
- سکمه دوزی
- سایر صنایع دستی اصفهان
- صنایع دستی اصفهان را از کجا بخریم؟
به طور كلی، باید گفت از اوایل سدۀ ۱۱ ق / ۱۷ م شیوهای خاص در معماری ایران رخ نمود كه به سبك یا شیوۀ اصفهانی شهرت دارد (نك : ه د، اصفهانی، سبك). از بناهای شاخص این شیوه میتوان از جامع عباسی، معروف به مسجد امام در جنوب میدان نقش جهان یاد كرد. بجز این مسجد و مسجدهای دیگر، بنای ۶ طبقۀ عالیقاپو (در ضلع غربی میدان نقش جهان) مخصوصاً از لحاظ طراحی و نقاشیهای دیواری و دیگر آرایهها شایان توجه است (نك : ندیمالملك، ۱۲ / ۱۶۴-۱۶۵؛ هنرفر، همان، ۴۱۶-۴۲۰؛ گدار، ۸۰-۸۸).
در ذكر بناهای ساخته شده به شیوۀ اصفهانی، مسجد شیخ لطـفالله (در ضلـع شرقـی میـدان نقـش جهـان) ــ كه توسط محمدرضا بن حسین بنای اصفهانی ساخته شده ــ قابل ذكر است كه كتیبۀ آن از داخل و خارج، با كاشیكاری معرق تزیین شده، و بر سر در و جلوخان آن خط ثلث و نستعلیق علیرضا عباسی دیده میشود (هنرفر، همان، ۴۰۱-۴۰۲؛ گدار، ۹۶-۹۹). سر در قیصریه و بازارشاهی (در ضلع شمالی میدان نقش جهان) با سقف مقرنس و تزییناتی با نقاشی رضا عباسی و الحاقات تزیینی در زمان ناصری (هنرفر، همان، ۴۶۵-۴۶۶) نیز شایان یادآوری است. عمارت چهل ستون با نقاشی و آینهكاری ایوانِ آن، كاخ آینهخانه، كاخ هشت بهشت با طاق مقرنس و غلام گردشهایش و نیز مدرسۀ چهارباغ نمونههایی دیگر از معماری شیوۀ اصفهانی هستند (همان، ۵۷۴، ۶۸۵ به بعد). افزون بر آنچه یاد شد، پلهایی چون اللهوردی خان، خواجو، شهرستان (جی)، فلاورجان و زمان خان از نمونههای برجستۀ معماری عصر صفوی به شمار میآیند (ندیمالملك، ۱۲ / ۱۶۱؛ جابری انصاری، ۲۴۴-۲۴۵؛ هنرفر، همان، ۵۸۲؛ گدار، ۱۴۲-۱۴۶). در زمان قاجاریه نیز بناهایی چون عمارت صدری، مدرسۀ صدر و عمارت هفت دست نو در اصفهان ساخته شد (نك : ندیم الملك، ۱۲ / ۱۵۰، ۱۵۹-۱۶۰؛ هنرفر، همان، ۷۵۰ به بعد، ۸۴۰-۸۵۴؛ نیز نك : بخش I همین مقاله).
اصفهان امروز
اصفهان طی دهه های اخیر رشد و توسعه چشمگیری یافته است و با افزایش جمعیت، گسترش شهر، احداث خیابان ها و ساختمان های جدید و ایجاد کارخانجات گوناگون کاملا چهره یک شهر امروزی را به خود گرفته است. به ویژه پس از انقلاب اسلامی، اصفهان آهنگ رشد سریع تری یافته است؛ اما با همه این دگرگونی ها، همچنان اصالت های خود را حفظ کرده است.
در جریان انقلاب اسلامی، شهر اصفهان از کانون های مهم جنبش مذهبی بود. مردم اصفهان دوش به دوش ملت ایران و پیشاپیش نهضت به حرکت درآمدند و نقش اساسی و تعیین کننده ای را در شکل گیری و پیروزی انقلاب به انجام رساندند؛ چنانکه شهر اصفهان اولین شهری بود که حکومت نظامی در آن برقرار گردید.
اصفهان، تلألؤ تاریخ و فرهنگ و هنر
سخن از اصفهان به معنی گره خوردن کلام با تاریخ، فرهنگ و هنر است. این شهر را می توان ناخدایی دانست که طوفانهای تاریخی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و چنان رونق و شکوهی به فرهنگ و هنر ایرانی بخشیده است که تلألؤ آن تا قرن ها پس از این زمان باقی خواهد ماند.
امروزه اصفهان شهری با دوستداران جهانی است. بررسی تاریخ این شهر نشان میدهد که همواره نظارهگر تحولات و فراز و نشیبهای مختلف بوده است، اما نکته مهمی که در خصوص آن وجود دارد این است که اتفاقات ناخوشایند را چنان در خود هضم کرده است که همواره حیرت تاریخ نگاران را برانگیخته است. اهمیت تاریخی و فرهنگی این شهر پژوهشگران را به تحقیق در خصوص تاریخ و تمدن نهفته در آثار هنری، بناها و فرهنگ برجای مانده از دورههای مختلف تاریخی آن واداشته است.
اصفهان یکی از شهرهای مهم، تأثیرگذار و قابل توجه از نظر تاریخ، فرهنگ، پیشینه و ویژگیهای قابل ستایش در ایران، اصفهان است. این شهر نه تنها در کشور ما بلکه در بسیاری از مناطق مشرق زمین مشهور و شناخته شده است. تاریخ اصفهان عمیق و دارای پیشینهای فوقالعاده است، چراکه این شهر در دوران باستان و پیش از اسلام نیز به عنوان یک مرکز مهم و ارزشمند اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نظامی بشمار میرفت و علاوه بر اینکه در سه دوره مهم آلبویه، سلجوقیان و صفویان مرکز حکومت بوده است؛ در دوران سلسلههای دیگر نیز گاهی مرکزیت داشته است.
وی با بیان اینکه ” این سه دوره شکوه تاریخ، قلمرو و فرهنگ ایران بوده است” میافزاید: در عصر آلبویه دانشمندان بزرگ از شرق و غرب ایران و جهان اسلام به اصفهان میآمدند، کتابهای بسیاری در این شهر نوشته شد و طبق اطلاعات محققان و مورخان این شهر از نظر دانشهای رایج زمان نیز در اوج بوده است. حکومت آلبویه، دولتی بود که توانست ایران را از سلطه خلافت عباسی نجات دهد. آثار بسیاری چون قلعه طبره، مسجد جامع جورجیر، مسجد جامع نائین و آثار دیگر که برخی از آنها از بین رفته است مربوط به دوره حکومت آلبویه در اصفهان است. درواقع یکی از نمودهای تعالی فرهنگ و تمدن ایران و اسلام در دوره آلبویه رخ داد که اصفهان شاه بیت آن قلمداد میشود.
این اصفهان شناس ادامه میدهد: وسعت قلمرو ایران در دوره سلجوقیان از یک طرف تا چین و از طرف دیگر تا دریای مدیترانه بود، از شمال ماورا خزر بود و از جنوب تا یمن امتداد داشت، اما اصفهان پایتخت بود. خواجه نظام الملک وزیر این حکومت، مدرسه نظامیه اصفهان را با شکوه قابل توجهی احداث کرد و تقویم جلالی توسط خیام و برخی از منجمان در این شهر تنظیم شد. چهار ایوانه شدن مسجد جامع نیز در این دوره رخ داد.
ریاحی تصریح میکند: اصفهان در دورههایی چون خوارزمشاهی، مغول و عصر تیمور صدمات فراوانی دید. تیمور بیشترین کشتار را در اصفهان مرتکب شد. با این حال با تشکیل دولت صفویه و پس از دوران سلطنت شاه اسماعیل و شاه طهماسب، مقتدر ترین پادشاه صفوی یعنی شاه عباس اصفهان را به عنوان مرکز حکومت خود انتخاب کرد. عواملی چون موقعیت اصفهان، وجود زاینده رود و فضاهای مناسب برای احداث مراکز، بناها و عمارات باعث شد که این شهر، شهره جهان شود. میادینی چون میدان نقش جهان و عمارتها و ساختمانهایی که امروزه هنوز جلوههای فرهنگ و تمدن این سرزمین است در این دوره ایجاد شد.
وی با بیان اینکه “در شهرهای دیگر آبادانی به این صورت استمرار نداشته است” میگوید: شهری چون نیشابور که زمانی ابرشهر نامیده میشد، پس از حمله مغول دیگر سر پا نشد. اما اصفهان با همت، تلاش و پشتکار مرکز صنعت، علم، سیاست، معماری و هنرهای مختلف شد. اصفهان از نخستین شهرهایی بود که به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد و این امتیاز آن است. معتقدم هرچه از عظمت، رجل، دانشمندان و تأثیرگذاری این شهر بگویم کم گفتهام. این شهر عظمتی دارد که توصیف آن به نصف جهان بجا و ارزشمند است.
خطرات مختلفی عظمت اصفهان را تهدید میکند!
اصفهان صرفاً یک شهر نیست، نمود اصالت، سنت و عظمت فرهنگی است. این شهر کهن امروزه با چالشهای متفاوتی دست و پنجه نرم میکند، اما مهمترین آنها آسیب گاه و بیگاه به بناها و میراث فرهنگی آن است. با وجود تلاش سازمان میراث فرهنگی و علاقمندان به این حوزه، اغلب انتشار اخباری مبنی بر تعرض به حریم بناهای تاریخی و آسیب دیدن آنها، نگرانی بسیاری برای مردم و علاقمندان به میراث فرهنگی این شهر ایجاد میکند.
این اصفهان شناس با اشاره به این مساله، تصریح میکند: امروزه گاهی به دلایل مختلفی از جمله وجود برخی مشکلات و نابسامانیها، آنگونه که باید به عظمت فرهنگی و نمادهای این شهر توجه نمیشود. مسائلی چون آمدن مدرنیته، توسعه شهری، بی توجهی به بناها، سنتها و عظمت تاریخی این شهر میتواند خطرناک باشد. در واقع خطرات مختلفی عظمت و جلوههای تابانی که در تاریخ اصفهان وجود داشته را تهدید میکند. معتقدم که باید راهکارهای مؤثر، دقیق و بسیار حساب شده را برای ساماندهی این موضوع به کار بگیریم.
ریاحی در خصوص بناهای تاریخی اصفهان، تاکید میکند: در دل این آثار تاریخی مطالبی نهفته است که اگر دقیق و کارشناسانه بررسی شوند، میتوانند به عنوان یک پشتوانه در مسائل مادی و معنوی دستاوردهای مؤثر و سازندهای داشته باشند. برنامهریزیهای شهری باید به گونهای باشد که بافت تاریخی تهدید نشود، چراکه بافت آن به هم پیوسته است. بنابراین نیاز به برنامهریزیهای مناسب برای عمران احساس میشود که برای رسیدن به آن شایسته است میراث فرهنگی، شهرداری و سایر نهادهای مرتبط برنامهریزی یکسان و مشترکی داشته باشند و اهمیت اصفهان را از نظر تاریخی و فرهنگی و ریشههای اصالت و هویت آن در نظر بگیرند. باید بتوانیم از شکل اصلی و اساسی اصفهان در تاریخ محافظت کنیم و حمایت رسانهها هم در این خصوص میتواند بسیار مؤثر باشد.
اصالت اصفهان مغفول نماند!
حاکمیت هنر در اصفهان همواره زبانزد بوده است. فارغ از صنایع دستی و هنرهایی چون قلمزنی، میناکاری، خاتمکاری، منبتکاری، نگارگری و فیروزه کوبی که امروزه مخاطبان جهانی دارند، مهمترین جلوه هنر در بناهای تاریخی این شهر ظهور یافته است. گره خوردن رنگ فیروزهای با طرح گنبدها و منارههای اصفهان، نام “شهر گنبدهای فیروزهای” را برای آن به ارمغان آورد است. محمد علی اسلامی ندوشن در خلال توصیف مسجد شیخ لطف الله در مقاله ” گذاری دیگر از اصفهان” نوشته است: “بناهای اصفهان سلطنت ادراک است که در هنر موجودیت مییابد و از بودن و ماندن برخوردار میشود. هنر، مومیایی ادراکی است که به هنگام گذشتن از لحظههای بارور در حال انفجار منجمد و متجسم گردیده است.
رنگ آبی (لاجوردی، کبود و فیروزهای) که رنگ غالب و زمینه اصلی گنبد را تشکیل میدهد، نجیبترین رنگ است و رایجترین؛ رنگ آسمان و رنگ آب و شاید به همین جهت در چشم بیننده آنقدر دلنواز و تهذیب کننده مینماید که همه جا هست، در اختیار غنی و فقیر یکسان و بیش از هر رنگ دیگری ما را با طبیعت پیوند میزند.”
هدایای سازمانی و تبلیغاتی نوروزی
ریاحی با اشاره به نماد شدن عنوان “شهر گنبدهای فیروزهای” برای اصفهان، میگوید: نمادها میتوانند نشانگر این باشند که گذشتگان ما با هنر، علم، اندیشه و تدبیر خود سعی کردهاند اصفهان را برای همیشه به عنوان یک شهر پر طراوت و ممتاز تعریف کنند. سیاحی که اهل معنا بوده است، وقتی از بالا به شهر اصفهان مینگریست، گفت “اینجا شهری است که خانههای خشت و گلی، گنبدهای فیروزهای، منارههای بلند آجری و فضاهای فوقالعاده زیبایی دارد”. بنابراین باید با تمام وجود برای حفظ این شهر، هویت و اهمیتی که در تاریخ داشته، تلاش کنیم.
وی در خصوص روز اصفهان، میگوید: این مناسبتها اگر بتواند توجه ما را به سمت حفظ هویت این شهر جلب کند، بسیار خوب است. مرحوم همایی گفته بود هر وقت حرکت سازندهای را در جایی مشاهده کرده، آن را ریشهیابی کردیم، دیدم که به گونهای به اصفهان و تاریخ و فرهنگ آن ارتباط پیدا میکند. اگر بخواهیم تاریخ ایران را بررسی کنیم متوجه میشویم که بسیاری از امور تاریخ علم، هنر، معماری، تحولات اجتماعی و مکاتب مربوط به این شهر است. بنابراین چنان ریشه و عمقی در اصالت اصفهان وجود دارد که نباید مغفول بماند.
آخرین دیدگاهها