نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است. این نقاشی، نقاشی روایی رنگ روغنی با درونمایههای رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، اوج گرفت. نمونههای قابل توجهی از آثار هنرمندان نقاشی قهوهخانهای در موزهٔ رضا عباسی نگهداری میشود.
نقاشی قهوه خانه ای» اصطلاحی است برای نوعی نقاشی روایی با سوژه ای مذهبی یا رزمی و گاهی بزمی است که توسط هنرمندان مکتب ندیده با تکنیک رنگ و روغن نقاشی می شد. این هنر متقارن با دوران جنبش مشروطیت ، بر اساس سنت های هنر مردمی و دینی و متاثر از نقاشی طبیعت گرای رایج در آن زمان می باشد. نقاشان این رشته برای آثار خود عنوان «خیالی سازی» را برگزیده بودند تا از نقاشانی که به واقعیت عینی می پرداختند متمایز باشند.
تا نیمه دوم سده نوزدهم میلادی ، در قهوه خانه ها بر خلاف امروز به جای چای ، واقعا قهوه به مشتریان داده می شد ؛ چرا که چای بعد از این تاریخ به ایران وارد شده است. قهوه خانه محلی برای اطلاعرسانی ، نشر افکار و اخبار اجتماعی-اقتصادی و حتی سیاسی بوده است. همچنین برای سرگرمی ، مدیحه سرایی ، نقالی ، شاهنامه خوانی ، غزل خوانی ، سخنوری و مشاعره نیز در آنجا انجام می شده است. نقال با در اختیار داشتن یک تصویر بزرگ به شرح رشادت های پهلوان شاهنامه یا حماسه کربلا می پرداخت که این امر عامل رشد نقاشی قهوه خانه محسوب می شود. این نقاشی بر خلاف جریان های آکادمیک و نگارگری و خارج از حوزه هنر رسمی رشد کرد.
این پرده های نقاشی علاوه بر قهوه خانه ها ، در محل های عزاداری ، دکان ها ، زورخانه ها و حمام ها نیز آویخته می شد. موضوع پرده ها با توجه به محل نصب آن ها تعیین می شد به عنوان مثال برای تکایا موضوع عاشورا و برای دکان های قصابی موضوع جوانمرد قصاب نقاشی می شد. با آمدن رادیو و بعد ها تلویزیون مردم کمتر در قهوه خانه ها دور هم جمع شدند و هنر نقاشی قهوه خانه ای نیز رو به افول نهاد.
مبداء این هنر، سنت قصهخوانی و مرثیهسرایی و تعزیهخوانی در ایران است که پیشینهٔ آن به سدهها پیش از ایجاد قهوهخانهها و چایخانهها میرسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد. در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت.
تاریخچه نقاشی قهوه خانه ای
در ابتدا، بخصوص در دوره ی صفوی، قهوهخانهها، مکانی مخصوص برای حضور اعیان و اشراف بود و موقیعتی درباری به حساب مـیآمد، ولی از اواخـر دورهی صفوی، بهویژه در دوره ی قاجاریه، قـهوهخانه در مـکانهای مـختلف شهر رونق گرفت و همه میتوانستند از آن استفاده کنند. از زمان ناصر الدینشاه به این طرف، پیشه ی قهوهچیگری یا قهوهخانهداری در شهرهای بزرگ، از جـمله تـهران، شـناخته شد و عمومیت یافت.
قهوهخانه در ابتدا، علاوه بر این که محلی برای نـوشیدن قـهوه بـود، همچنین محلی مناسب برای گروههای مختلف بود تا باورهای خـود را تبلیغ کنند. این تبلیغ به دو روش صورت میگرفت:1. با اجرای نمایش از راه نقل حکایات افسانهای و حماسی؛2. پرداختن به بحث و جـدل و تـبلیغ اعـتقادات دینی و مذهبی.
در ایران عصر قاجار نقاشی خاصی در حال شکل گرفتن بود.این نـوع نـقاشی بـه نامهای مختلفی از جمله «نقاشی قهوهخانهای»، «نقاشی خیالی» و «نقاشی عامیانه» نزد جامعه ی نقاشان شناخته شـده اسـت. گـفتیم که در دوره ی صفویه از مکانی به نام «قهوهخانه» برای ارایه ی عقاید مذهبی و نمایش حکایات افـسانهای اسـتفاده میکردند، اما در دوره ی قاجار این حکایات را، چه مذهبی و چه افسانهای، به تصویر کـشیدند و افـرادی کـه سفارشدهنده ی این نقاشیها بودند، از روی تصاویر نقاشیشده، حکایات خود را نقل میکردند. سفارشدهندگان این سبک نـقاشی قـهوهچیها بودند و قهوهچی افرادی را برای نقل حکایات در قهوهخانه داشت و چون این نوع نقاشیها بـیشترین کـاربرد را در قـهوهخانه داشتند «نقاشی قهوهخانهای» نامیده شد.
نقاشی قهوهخانهای از اواخر دوره ی زنـدیه و اوایـل دوره ی قاجاریه در نقاشی ایران دیده شده است. در ابتدا نقاشی خیالی (قهوهخانهای) به وسـیله ی مـیرزا مهدی شیرازی و سپس علی رضـا قـوللر آقاسی شـکل گـرفته اسـت، اما بنیانگذار این سبک نقاشی را نـقاش مـعروف «حسین قوللر آقاسی» دانستهاند.
در نقاشی قهوه خانه ای بیشترین مضامین به صحنه های حماسی شاهنامه فردوسی، و موضوعات مذهبی عموما عاشورایی یا ماجراهایی همچون غدیر یا بعثت پیامبر مربوط می شود. چون آن زمان رسانه به شکل و معنای امروز وجود نداشت، این نقاشی ها نوعی کاربرد صوتی تصویری داشتند. در برخی موارد نیز موسیقیدان ها نقال را همراهی می کردند. چه در داستان های پهلوانی همچون ماجرای سیاوش و یا مضامین عاشورایی، زمانی که درویش به بخش های حزن انگیز کار می رسید سکوت می کرد و نوازنده ای با نی به محفل عمق معنایی بیشتری می بخشید. بعد از آن، درویش در دستگاه ها و نواهای مغموم همچون دشتی آواز می خواند.
اهداف نقاشی قهوهخانهای
اهـداف نقاشی قهوهخانهای را مـیتوان در ایـن عناوین بازجست: تبلیغ بـرای اشـاعه ی مذهب شیعه و فرهنگی ملی،گرم کردن تعزیهها و اشتیاق مردم برای تجمع در مراکز فرهنگی،شـرح مـظلومیت امام حسین(ع)و یاران او، شرح دلاوریهای رسـتم و سـهراب و حفظ اصـالت فـرهنگ عـامه که خود شامل فـرهنگ مادی و معنوی میشود.
کاربرد نقاشی قهوهخانهای
از نقاشیهای قهوهخانهای بیشتر در قهوهخانهها، ایوان حسینیهها، تکیهها، بر سـکوی زورخـانهها، سقاخانهها، پردهخوانی درویشان، امامزادهها، مقابر مـتبرک و مـساجد اسـتفاده مـیشود.
ویـژگیهای نقاشی قهوهخانهای
نـقاشی خـیالی با تولد جنبش مشروطیت و همگان با بیداری افکار عامه و تعالی اندیشههای آزادیخواهانه، به یکباره، جانی تـازه مـیگیرد و اعـتباری تازه مییابد.
برای بیان ویژگیهای نقاشی قـهوهخانهای بـاید ایـن نـقاشیها را بـه دو دسـته تقسیم کنیم:دسته ی اول دارای ویژگیهای کلی است که بیشتر از نقاشیهای سبک سنتی ایران تأثیر پذیرفته است.در این سبک نوآوریهایی پدید آمده که باعث تمایز آن از دیگر سبکهای نقاشی مـکتب قاجاری است.این ویژگیها مختص نقاشیهای علی رضا قوللر آقاسی و حسین قوللر آقاسی و شاگردان او است؛اگرچه گاه در نقاشیهای محمد مدبر هم دیده میشود.
دسته ی دوم نقاشیهایی است که،علاوه بر رعـایت ویـژگیهای عمومی نقاشیهای قهوهخانهای،از نقاشی غرب نیز تأثیر پذیرفته است که نمونههای آن را میتوان در آثار محمد مدبر و شاگردانش دید.
ویژگیهای عمومی نقاشی قهوهخانهای(خیالی، عامیانه)
- نقاشیهای قهوهخانهای دوره ی قاجار بازتاب فـرهنگ اصـیل و سنتی ایران است و به رعایت تکنیکها و اسلوب خودجوش ایرانی تکیه دارد. بهطور کلی در موضوعهای دیگر نقاشی در اوایل دوره ی قاجار گرایش به هنر پیش از اسـلام و خـالص ایرانی را میبینیم و تأثیرپذیری از فرنگ نـیز در ایـن دوره ناشی از اواخر دوره ی صفوی است.
- اکثر نقاشیهای قهوهخانهای دارای امضا و رقمی به شیوهء مکتب دوره ی قـاجار است؛ مانند «عمل کـمترین مـیرزا مهدی نقاش» که باعث وجه تمایز نقاشی مکتب قاجاری از مکتبهای دورههای قبل میشود.
- در نقاشیهای قهوهخانهای شخصیت اصلی داستان را بزرگتر از بقیه ی افراد به تصویر میکشاند که تا قبل از این در تاریخ نـقاشی ایـران کمسابقه بوده است. تا قبل از این،شخصیتهای اصلی و فرعی به یک اندازه ترسیم میشد که از ویژگیهای شاخص نقاشی قاجاری است. به اینگونه نقاشیها، از آن رو که پردازنده ی تخیل نقاش است و مـیتواند بـیانگر قدرت تـخیل او باشد، «نقاشی خیالی» هم گفته میشود.
- ویژگی دیگر این نوع نقاشی، فضای خالی، ترکیب بسته و درهم آنـهاست که هیچگونه امکانی را برای حقیقی جلوه دادن صحنه باقی نمیگذارد. نـقاشهای قـهوهخانهای رایـج در دوره ی قاجار بیشتر صحنههای مذهبی و افسانهای،بخصوص حادثهء کربلا و وقایع مرتبط با آن، را به نمایش میگذارد.
- رنـگ و تـرکیب آن، در نقاشی قهوهخانهای بسیار مهم است و هر رنگی متناسب با نوع موضوع و کیفیت حـالات افـراد مـختلف به کار میرود. این تصور که رنگ در این نوع نقاشی تصادفی است، از روی بیاطلاعی است؛ مـثلا رنگ سرخ در نقاشی قهوهخانهای (از نوع مذهبی آن) نشانه ی شهادت است؛ رنگ قرمز نشانه ی خـشم و غضب بر دشمن و رنـگهای تـیره و کدر نشانه ی سپر و براق و روی کافران است؛ مانند تابلوی مصیبت کربلا از قوللر آقاسی که این موارد در آن رعایت شده است.
- رنگ سبز در نقاشی قهوهخانهای (از نوع افسانهای) جایگاه پهلوانان و یلان مورد علاقه و احترام مـردم در شاهنامه است؛ مانند تابلوی نبرد رستم و اشکبوس (جنگ هفت لشکر) رقم آقاسی.
- ویژگی دیگر این است که تا قبل از این سبک، تحقیر آدمها در سیر تحول نقاشی ایران دیده نشده اسـت، امـا در نقاشی قهوهخانهای برای اولینبار به این مسأله توجه شده است برای تحقیر افراد معمو لا آنها را با کوچکتر نشان دادن اندامشان نشان میدهند؛ مانند تابلوی حرکت کیخسرو به ایران با مادر خـود رقـم آقاسی.
- در نقاشی قهوهخانهای فاصله ی دوری و نزدیکی و به اصطلاح نقاشی امروزی «بعد» یا «پرسپکتیو» نادیده گرفته شده اسـت و ایـن از خصوصیات بارز نقاشی قهوهخانهای است؛چرا که همزمان با این نقاشها در دورهء قاجار،در نقاشیهای تأثیرپذیرفته از شیوهء فرنگی رایج شده در ایران پرسپکتیو رعایت شده است. حسین قوللر آقاسی همیشه بـه شـاگردانش مـیگفت:«اگر بخواهیم به شیوه ی نـقاشان فـرنگ رفـته، به فاصله در کار اهمیت بدهیم، نصف هنر و زحمت ما بر باد میرود و باید پنجاه صورت زنده را فدای چهارتا صورت کنیم و ایـن بـه اعـتقاد من غلط است».
- اصل مهم نقاشی قهوهخانهای بـه قـول قوللر آقاسی، جوانمردی و پهلوانی است. نقاشی خیالی،جلوه ی مردانه دارد، برخلاف نقاشی درباری عصر قاجار که جلوه ی زنانه پیدا کـرده اسـت. در ایـن نوع نقاشی بخصوص در کارهای قوللر آقاسی و شاگردانش، بندرت میتوان تـصاویر زنان را دید.
- در نقاشی خیالی کشیدن نیمرخ هرگز اصل رایج نیست. تصویر نیمرخ در بعضی از نقاشیهای قهوهخانهای نیز بنابه درخـواست نـقالان بـوده است. حتی هنرمندان این دوره مانند قوللر آقاسی در تابلوی «بارگاه یوسف و زلیـخا»از عـهده ی کشیدن نیمرخ به خوبی برنیامدهاند.
- از جمله افرادی که تابلوی نقاشی سفارش میدادهاند،آدمهای معمولی،کـوچه و بـازاری و قـهوهچیها بودند؛ از جمله میتوان از مشهدی صفر اسکندریان، عباس تکیه، اصغر امامی، احمد مـیراشرف،حـاج حـسین عرب، کربلایی علی روغنی و اکبر دواتگر نام برد.
- ویژگی دیگر این مکتب این اسـت کـه هـاله ی نور در این نوع نقاشیها نماد روشنایی است.این هالهء نور را بیشتر به گرد سـر امـامان و پیامبران مییابیم.
دسته بندی نقاشی قهوه خانه ای
این نقاشی از لحاظ موضوع به دو گروه کلی مذهبی و اساطیری تقسیم می شود.
نقاشی های قهوه خانه ای مذهبی : بیشتر به شرح حماسه کربلا می پردازد. رنگ غالب در این پرده های مذهبی سبز ، قرمز و زرد و سپس آبی فیروزه ای می باشد. در تمامی تصاویر امام حسین (ع) سوار بر اسب است ، دستار سبز رنگی بر سر دارد که قسمتی از آن دور گردنش قرار گرفته و حضرت علی اصغر (ع) را در آغوش دارد. «محمد مدبر» از مشهورترین نقاشان این گروه می باشد.
نقاشی های قهوه خانه ای اساطیری : غالبا به وقایع شاهنامه فردوسی و یا در موارد نادری به شرح قصه ها و افسانه های ایرانی می پردازد. از موضوع های رایج در این پرده های اساطیری نبرد هفت سپاه به کمک افراسیاب را رستم که تنهاست و حتی اسب ندارد ، مبارزه رستم و اشکبوس و کشتن او با پیکانی خون آلود ، نبرد رستم و اسفندیار ، حاضر شدن رستم در دربار سلیمان و کشتن دیو سفید ، بالا بردن دیو سپید توسط رستم ، عبور سیاوش از آتش می باشد.
گاهی نیز بعضی وقایع و حقایق تاریخی نیز در این پرده ها جابجا شده اند. یک نمونه از این نقاشی ها ، جنگ رستم با اشکبوس و کشته شدن او به دست رستم است که در بیرق رستم ، آیه ای از قرآن (نصر من الله و فتح قریب) آمده است که شعار عمومی علم های تعزیه به شمار می آمده است. نقاش در این پرده فراموش کرده که رستم ، قرن ها پیش از اسلام می زیسته است.
هنرمندان بنام نقاشی قهوه خانه ای
از نقاشان بنام این این گروه «حسین قوللر آغاسی» می باشد که قلم گیری دور پیکره هایش آثار او را از دیگر آثار متمایز می سازد. او در رابطه با نقاشی قهوه خانه ای چنین می گوید : « تفاوت عمده کار ما با نقاشان طبیعت ساز این بود که ما از همان اول از طبیعت سازی پرهیز کردیم. کتابی که نخوانده بودیم! دنیا را هم نگشته ودیم ! مداحی نوحه نخوانده بود ؛ آقایی منبر رفته بود ، نقالی شاهنامه نقل کرده بود ، ما هم چیزهایی در خیالمان پروردیم و جرات کردیم و نقش این خیال را آشکار ساختیم. خیلی ها که ادعای هنر و سوادی داشتند ، کار ما را به طعنه و سخره گرفتند و گفتند که ما غلط سازی می کنیم. اما ما گوشمان بدهکار این حرف ها نبود … وقتی غلط سازی منظور را بهتر ادا می کند ، چه بهتر که غلط سازی کنیم.»
وی مهم ترین ویژگی نقاشی قهوه خانه ای را «بدیهه سازی» می دانست.
آخرین دیدگاهها