تاریخچه هنر ایران باستان مستقل از مكان و زمان پیدایش منعكس كننده روحیه و تمایلات ایرانی ها می باشد نكته دیگری كه بنظر می رسد, تنوع آثار هنری است این امر نشان می دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت های بالایی داشته اند.« هنر ایرانی » یکی از غنی ترین و متنوع ترین مجموعه های میراث فرهنگی بشر است. قالی بافی، نگارگری، سفال گری، معماری، موسیقی، خوش نویسی، خاتم کاری، میناکاری و معرق چوب ،تنها، نمونه هایی از هنرها و صنایع دستی ایران است.
هنر مقوله ای است بسیار ارزشمند و مهم، تا حدی که از زمان پیدایش و خلقت انسان، رگه ها و اثراتی از رشته های مختلف آن را می توان در تاریخ بدست آورد. صنایع دستی به طور کلی به صنایعی گفته می شود که قابلیت استقرار در شهر و روستا را داشته باشد، نیازی به فن آوری پیشرفته ندارد و بیشتر وابسته به تخصص های بومی و سنتی است. صنایع دستی هر دو ویژگی مصرفی و هنری را دارد، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولیده کننده نیز می باشد و در مجموع آن را یک هنرصنعت نامیده اند.
هنر ایران قبل از اسلام
در حدود 5000 سال قبل در جوار فلات ایران دولتهای «سومر»،«اکد»،«بابل»و«اشور»در بین النهرین به وجود امدند و سپس در حدود 3000سال پیش،در فلات ایران دولت عیلامیان تشکیل شد.
*حمله یونانیان به سرداری اسکندرموجب نابودی دولت هخامنشی شد و انگاه دولت های سلوکی و اشکانی به دنبال هم به وجود امدند.
*در بررسی هنر ایران باستان با مشکلاتی روبرو هستیم مانند:کمبود اسناد،در دسترس نبودن اثار به دست امده و عدم توجه به تحقیق و کاوش.
هنر ایران پیش از اسلام (هنر ایران باستان) و هنر ایران پس از اسلام به طور کلی زمینه های مختلف این هنر عبارتند از : پیکرسازی و برجسته کاری، سفالگری ، نقاشی ، فلزکاری ، خوشنویسی و تذهیب، تجلید ، قالیبافی و نساجی.
شناخت هنر پيش از اسلام در ايران:
هنر ایران باستان به دلایل مختلف مورد توجه بسیاری از محققین جهان بوده و هست. از دلایل بارز این توجه، پیدایش یکی از تمدنهای کهن جهان در این منطقه بوده است. در حدود پنج هزار سال قبل در جوار فلات ایران، دولتهای سومر آکو بابل و آشور در بین النهرین (بین دو رود دجله و فرات) بوجود آورند و سپس حدود سه هزار سال پیش در فلات ایران دولت عیدمیان ایجاد شد.
پس از آن مهاجران آریایی با ایجاد دولت ماد و سپس هخامنشی ، حکومتهای عیلام و بین النهرین را از بین بردند. دولت هخامنشی نیز با حمله یونانیان به سرداری اسکندر از بین رفت و آنگاه دولت سلوکی و اشکانی به دنبال هم بوجود آمدند. پس از اشکانیان دولت ساسانی روی کار آمد که با فتح ایران بوسیله اعراب مسلمان از بین رفت.
از دلایل دیگر توجه محققین به هنر ایران باستان این است که دولتهای قدرتمند ایرانی در عهد باستان با استفاده از قدرت خود هنرمندان کشورهای مختلف را به خدمت گرفته و با در اختیار گذاشتن امکانات بیشتر ، رشته های مختلف هنری را از رشد قابل توجهی می ساختند.
هنر در عهد هخامنشیان
هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است که ترکیبی است از هنر اقوام گوناگونی که تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن کلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یک قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسک و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است که سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است.
از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر کنده کاری، حجاری، پیکر تراشی، فلزکاری، کاشی سازی و قالی بافی است . آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می کشند. نقش برجسته های تخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند که هر یک مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند.
شناسایی هنر در تخت جمشید | تاریخچه هنر ایران باستان
در نقش برجسته های تخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسک رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد که عموما پیکره ی پادشاه، کانون اصلی هر صحنه است. در این کنده کاری های زیبا که بر دل کوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این کنده کاری کاری ها درعین حال که همگی حکایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یک گوشه ای از مراسم و وقایع سیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است که نشان می دهد هنرمندان پیکر تراش روزگار هخامنشی به طور کامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، کاملا مطیع به شمار می رفتند.
آثار فلز کاری در دوره هخامنشیان | تاریخچه هنر ایران باستان
آثار فلزکاری نیز در این دوره ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مکشوفه ، ارابه ی زرینی است که چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیکره ی آدمی بر روی نیمکت ارابه نشسته اند. نکته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیکر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزکوهی مشاهده کرد.
یکی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است که انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات کوچک و قرص مانندی به شکل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است . این آثار جملگی حاکی از آن است که پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به کار می برده اند.
فرش بافی در زمان هخامنشیان
فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است. این هنر به سبب از بین رفتن اکثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی با کشف یک فرش ۸۳/۱×۲ متری که به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری کشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد. این فرش در محلی به نام (پازیریک) کشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است که قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.
پیکر تراشی در دوره هخامنشیان
پیکرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان که به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیکره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است. سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می کردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأکید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیکرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد.
نتیجه گیری کلی درباره هنر در دوره هخامنشیان
در نتیجه گیری کلی می توان گفت هنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت که ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب کرده و از آنها ترکیبی خاص با خصوصیات اصیل ایرانی ساختند. سهم هخامنشیان دراین دوره ترکیب، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به شاخه های مختلف هنری بود به گونه ای که آن را به اوج عظمت و شکوه خود رساند.
تاریخ اتفاقات هنری کشور ایران
5 هزار سال قبل از مسیح
ایرانیان که این نسل که زمستان ها و تابستان ها کوچ می کردند، شروع به ساخت خانه های سفالی کردند ابزارهای سنگی پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایی از جنس استخوان تکمیل شدند، وسایل خانه با رنگ های قرمز و مشکی رنگ شده و در آتش پخته می شدند.
در طی 4000 سال قبل از مسیح
ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگی کردند و معماری ایجاد شد. ابزارهای جنگی در این مناطق همچنان از سنگ بود ولی در پایان این عصر شمشیر و خنجرهای فلزی، کتیبه ها با دست خط های اولیه ایلاهیس بوجود آمد.
3000 سال قبل از میلاد مسیح
سنگ سفید، قیر و انواع دیگر سنگ ها برای ساخت ابزار هنری استفاده می شد. ظروف سالی آبی تیره و زغالی رنگ رواج یافت. سلاح های فلزی در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهای مختلفی از طلا، عقیق و لاجورد ساخته شد.
هنر در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح
در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح، آمدن آریان ها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده که در آن زمان هنر فلز به اوج اهمیت خود رسید ساخت سفال های نازک در نواحی البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمان های مجللی با دیوارهای آجری یا آجر از سفال پخته شده، با نقاشی هایی با طرح های از انسان ها و برج های فلکی، درختان و سایر شکل ها تزئین گشت. شهرنشینی توسعه یافته و کنده کارهای سنگی به مرحله ای رسید که زیبایی به شوش بخشید. در این زمان، اقوامی مانند آریان ها، مادها و پارس ها در زاگرس سکنی گزیدند.
هنر در هزاره اول قبل از میلاد | تاریخچه هنر ایران باستان
بدلیل عدم دسترسی به اسناد باستان شناسی دوران سیاه پیشینه تاریخی نامیده می شود. یافته های جدید اطلاعاتی درباره این دهه می دهند. در این زمان چوپانان و کشاورزان ثروتمندی در دامنه های البرز زندگی می کردند و وسایل فلزی ارزشمند و آثار سفالگری کنده کاری شده ارزشمندی داشتند.
در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهای متفاوت به فلات ایران مانند سیتل، اوراتوس، مانیل، کاستیس، مادها و پارس و در نهایت ایجاد امپراطوری هخامنشی و بدلیل سازمان دهی مرکزی ایران به دوران تاریخی وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندی شده و طبقه بندی نگهداری شده اند. کتیبه های با دست خط های سه زبان پارسی ایلامی و آکادی از دوره هخامنشی بجای مانده و مدارک ارزشمندی شکوه عظمت ایرانی را نشان می دهند.
هنر در عهد اشکانیان | تاریخچه هنر ایران باستان
از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مکشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، کمتر راهگشا هستند با این حال اندک آثار موجود ، حاکی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دوره ی اشکانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر کاملاً ایرانی به شمار می رفت و اگر چه از نظر تکنیک و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود ولی صبغه ی ملی خود را حفظ کرده بود.
هنرمندان این عهد به اقتضای زمان
کم کم آثار هنر، یونانی را که محصول حکومت اسکندر و جانشینان او بود از خاطره ها زدودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند. از جلوه های مهم هنری این عهد ، هنر گچبری را می توان نام برد که رواج بسیاری داشت و نقوش آن تلفیقی از سبک یونانی و هخامنشی است. بهترین آثار هنری گچبری این عهد بر روی دیوارهای مکشوف در آشور، اوروک (در عراق) و کوچه خواجه (در سیستان) یافت شده است. رونق هنر گچبری بیشتر به سبب وفور گچ معدنی و سهولت کار با آن بوده که رغبت بیشتری در استفاده از این روش تزئینی را سبب می گشته است.
هنر در عهد تیموریان
دوران حکومت تیموریان بر ایران را عصر ظهور مجدد هنر و ادب ایران و ایرانیان دانسته اند. در این دوره نهضت هنری پر رونقی شکوفا شد که ادوار بعدی ایران نظیر صفویه را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. تیموریان به طور کلی شاهانی هنر دوست وهنر پرور بودند و اکثر جانشینان تیمور دربار خود را به محفل هنرمندان، شعرا و ادبا مبدل ساختند. آنان هنرمندان را تشویق می کردند. تحت حمایت آنها هنرهایی همچون خطاطی، نقاشی، صحافی و جلد سازی به کمال پیشرفت خود رسیدند. مهمترین شاخه ی هنری که در این دوره با دستاوردهای خیره کننده ای در تمام تاریخ هنر ایران بعد از اسلام نایل آمد نقاشی بود. نقاشی تیموری به دلیل تجمع هنرمندان در شهر سمرقند رشد چشم گیری یافت و در مکتب بزرگ آن دوره در شهرهای شیراز و بغداد جلوه گر گشت.
از معروف ترین نقاشان عهد تیموریان
هنرمندی بغدادی به نام ُجَنید بود که نخستین مینیاتور دارای امضاء به نام او ثبت شده است. در دوران بایسنقر میرزا که خود از هنر دوستان روزگار خویش بود نزدیک به چهل نقاش و خوشنویس و خطاط در کتابخانه بزرگ شاهی هرات مشغول به کار بودند و آثار زیادی همچون کتاب های شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی را مصوّر ساختند. مجموع این آثار سبک جدیدی را پدید آورد که به « مکتب هرات» معروف شد.
در مکتب هرات تصاویر انسان ها به صورت ریز وکوچک ترسیم گشته و مینیاتورها با خطوط ساده و بی پیرایه اجرا شده اند. مینیاتورهای موجود در نسخه های بایسنقری که استادانه خوشنویسی شده اند و به زیبایی تمام صحافی و جلد آرایی گشته اند ،نمایانگر مرحله نهایی در تکامل نسخه آرایی مصور است. در این آثار مینیاتوری بی نظیر ترکیب بندی و رنگ آمیزی به کمال خود رسیده و پیوند و وحدت منسجمی بین نقوش و شکل ها ایجاد شده است. ماهیت رسمی و کمال گرایی مینیاتور سازی این دوره در چند ویژگی موجز مشخص است: تکرار چهره هایی که فقط اختلاف اندکی در حالت صورت و نحوه ی رنگ آمیزی دارند، نحوه پرداخت و آرایش گیاهان در دشت های شنزار زمینه نقاشی ها، حالت نمایش تنه درختان و آرایش شاخ و برگ آنها و حالت باوقار و سنگین پیکره های انسانی.
ظهور کمال الدین بهزاد
ظهور کمال الدین بهزاد که مکتبی به نام وی در شهر هرات پدید آمد از بزرگترین رویدادهای هنری این دوره در نقاشی و مینیاتور به شمار می رود. این هنرمند برجسته شیوه ها ی خاص مکتب تیموری را به حد کمال رسانید و مسیر بعدی تکامل نقاشی ایران را تعیین کرد. بهزاد نخستین استاد دوره ی نماساز ایران بود و از زیر کلک سحّـار و افسونگر او مضامینی همچون ستایش طبیعت در بیان هنری، توصیف حالات دقیق روان شناختی و بیان شور عارفانه به اوج خود رسید.
سبک کلاسیک بهزاد در نگارگری و چیره دستی وی در ترسیم تصاویر و خطوط به همراه هماهنگی و نرمی و آرامش، او را به یکی از بزرگ ترین نقاشان تاریخ ایران بدل ساخته است که در مینیاتورهای خود صلح و صفا و بهار و دوستی را به تصویر می کشید. از شاهکارهای این مینیاتوریست بزرگ دو نسخه خطی خمسه نظامی، نسخه خطی لیلی و مجنون، بوستان سعدی، نسخه خطی ظفرنامه و تصاویری از سلطان حسین بایقرا، شاهزاده ای ترک و درویش و متفکر است که هر یک نبوغ این نقاش برجسته را به نمایش می گذارند.
خطاطی و خوشنویسی | تاریخچه هنر ایران باستان
جدای از هنر نقاشی، خطاطی و خوشنویسی نیز در این روزگار مراحل تکامل را پیموده و به اوج پیشرفت خود رسید. در عهد سلطنت شاهرخ فرزند وی شاهزاده بایسنقر میرزا فرهنگستان گونه ای در هرات ایجاد کرده که نقش مهمی در ترقی نقاشی و خوشنویسی و فنون مربوط به کتاب را به دنبال داشت. وی هنرمندان را از سراسر امپراتوری در دارالعلم خود گرد آورد و شاهکارهایی تحت نظارت این شاهزاده هنرمند و هنرپرور پدید آمد.
خوشنویسی در این دوران بسیار پیشرفت نمود و استاد خواجه میرعلی تبریزی خط نستعلیق را اختراع کرد که بعدها رایج ترین خط در ایران گشت. استاد سلطان علی مشهدی و جعفر بایسنقری خطاطان بزرگ آن عهد بودند که هر یک در شناسایی شیوه ها و خطوط و قواعد خط و استنساخ کوشیدند و آثار بی نظیری از خود به یادگار گذاشتند. بزرگ ترین شاهکار هنری خطاطی مکتب هرات کتاب خواجوی کرمانی رقم استاد میرعلی تبریزی با خط نستعلیق است.
هنر در عهد ساسانيان | تاریخچه هنر ایران باستان
هنر ايران در روزگار ساسانيان معجوني است از جلوه هاي هنر شرقي قديم و وارث تمدن هاي هخامنشي و اشكاني. در عهد ساسانيان هنر ايراني به اوج پيشرفت خود رسيد و اگر چه از جريانات خارجي همچون يونان و روم تأثير پذيرفت ولي اين هنرها را بر اساس سنن محلي تغيير داد. در اين دوره براي تزئينات كاخ ها و ابنيه ها از عوامل مختلفي چون موزائيك كاري، نقاشي روي ديوار، گچ بري استفاده مي شد كه هر يك از تجليات خاص عهد ساساني محسوب مي شدند. همچنين هنر گچ كاري و گچ بري اهميت زيادي يافت.
هنرمندان آن روزگار ديوارهاي آجري و سنگي را با لايه اي از گچ مي پوشاندند و گاه آنها را تزئين مي كردند. در بعضي مواقع نيز هنرمندان از قطعات گچ بري شده قاب مي ساختند و به تعداد زياد، قطعاتي شبيه هم به وجود مي آوردند. نقوش اين گچبري ها عبارت بودند از نقوش مختلف گياهي، حيواني، انساني و نقوش هندسي و گاه تصوير و صحنه اي از شكارگاه كه بقايايي از اين آثار باقي مانده است .
نقش برجسته هاي اين دوره نيز بسيار حائز اهميت است كه تعداد زيادي از آنها در مركز اصلي اين سلسله يعني استان فارسي واقع شده اند و برخي نيز در مناطق ديگر از جمله سلمان و طاق بستان كرمانشاه وجود دارند. بزرگترين نقش برجسته ساساني در فيروز آباد است صحنه اي از پيروزي اردشير اول را بر آخرين پادشاه اشكاني نشان مي دهد.
نقش برجسته ساساني
آنچه در مورد نقش برجسته ساساني تازگي دارد بزرگي و وسعت و همچنين تعداد زياد آنها است. بسياري از اين نقش برجسته ها بر دو مضمون عمده محدود مي شوند كه هر دو نيز از دوره اردشير اول متداول شده اند، يكي اعطاي مقام شاهي از جانب يك مقام رباني است كه عمدتاً اهورامزدا را در بر مي گيرد و ديگر صحنه اي از پيروزي شاه بر دشمنانش. در نقش برجسته هاي طاق بستان صحنه هايي از شكار خوك وحشي نيز مشاهده مي شود. نقش برحسته هاي طاق بستان تصاوير و شواهدي گويا از نحوه زندگي و آيين هاي درباري مي باشند كه لوازم و وسايل مورد استفاده آن روزگار و حتي نوع لباس و نقش و نگارهاي پارچه و زيور آلات به دقيق ترين وجه به نمايش درآمده اند.
قالي بافي از ديگر جلوه هاي هنري مهم عهد ساسانيان
قالی بافی در اين دوره رواج زيادي داشته است. فرش بهارستان در كاخ تيسفون بغداد كه با نخهاي ابريشمي و زرين و سيمين بافته و با هزاران قطعه جواهر مرصّع مي باشد نقطه عطف هنر قالي بافي آن دوره و اوجه هنر قالي بافي در ايران باستان به شمار مي رود. نقوش و قالي هاي اين دوره مملو از تصاوير انتزاعي و هندسي از گل و گياه و حيوانات و پرندگان است. از مضامين عمده اين بافته ها ، نقش باغ و صحنه هاي شكار است و ظاهراً قالي هاي باغ نما آنقدر محبوب و مورد علاقه شاهان بود كه حتي باغ ها را به تقليد از آنها آرايش مي كرده اند.
بافت پارچه هاي ابريشمي در دوره ساسانی
بافت پارچه هاي ابريشمي نيز در اين دوره رواج فراوان يافت و اين بيشتر از آن ناشي مي شد كه ايران بر سر راه چين (بزرگترين تهيه كننده ابريشم) و روم (بزرگترين مصرف كننده آن) قرار داشت و مسير انتقال ابريشم كه بعدها به جاده ابريشم معروف شد از ايران مي گذشت. هنر فلز كاري و ساخت لوازم تزئيني فلزي نيز در روزگار ساسانيان رونق داشت و در آثار فلزي اين دوره همچون بشقاب، جام، گلدان و زيور آلات- نقوش مشابهي از صحنه هاي شكار، جلوس شاه، اعطاي منصب و همچون تصاوير زيبايي از پرندگان، گلها و حيات افسانه اي مشاهده مي شود.
نقاشي از ديگر هنرهاي مهم اين عصر است؛ به ويژه كه ماني آن را توسعه فراواني بخشيد. طلا كاري، برنز كاري، شيشه سازي، حكاكي روي سنگ و نگين هاي نقاشي دار و سكه سازي از ديگر شاخه هاي مهم هنر ساساني مي باشند كه جملگي اوج درخشندگي هنر ايران در اين عهد را به نمايش مي گذارند.
هنر ساساني در طي 400 سال حكومت شاهان اين سلسله جلوه اي از وحدت را در عين تنوع و كثرت آن پديد آورد. در اين هنر گرچه عناصر هنرهاي ديگر كشورها و حتي هنر رومي به چشم مي خورد اما هويت مستقل آن حفظ شده است. از اين روست كه مي توان انسجام و همگوني آشكاري را در تمامي آثار اين دوره مشاهده كرد.
مطالب مرتبط
آخرین دیدگاهها