هند یک مکان وسوسهانگیز برای خرید است، سرزمینی پر از رنگهای شاد و سرزنده با صنایعدستی زیبا و منحصربهفرد که در تکتک آنها ظرافت، زیبایی و عشق موج میزند. در هند و در هر منطقه از این کشور صنایعدستی خاصی رواج دارد که نسل به نسل گشته و به اینجا رسیده است. این صنایعدستی بدون دخالت هیچگونه ماشینی و تنها با دستان توانمند هندیها ساخته میشوند و از زمانهای قدیم در این کشور رواج داشتند.
هندوستان ازنظر فرهنگ و هنر یکی از بهترین و غنیترین کشورهای اصیل دنیا است. بسیاری از مردمان هندی هنوز هم با ساخت این صنایعدستی امرار معاش میکنند و خلاقیتهای خود را به نمایش میگذارند. در این مطلب قصد داریم با صنایعدستی زیبای هندوستان آشنا شویم:
بررسی وضعیت صنایع دستی هند
بر اساس شواهد و مدارک موجود، شبه قارهی هند وارث یکی از تمدنهای کهن در درهی رودخانه سند می باشد.
شهرهای باستانی “موهنجودارو و هاراپا” در غرب شبه قاره کانون تمدنی پنج هزار ساله بوده که هم عصر با تمدنهای درّهی نیل در مصر و جلگهی بین النهرین یعنی تمدنهای کلده و آشور، بابل و ایلام می باشد.
بر اساس ابزار و شباهتهای موجود میان برخی آثار کشف شده در این دو منطقه که بیش از دو هزار و پانصد کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند، این واقعیت محرز گردیده که میان این دو کانون تمدن اولیه، از طریق فلات ایران، ارتباط و مبادلاتی وجود داشته است.
علاوه بر این، آثار به دست آمده از غار معروف آجانتا در جنوب هند – مربوط به دو هزار سال پیش – حاکی از تسلط و مهارت کم نظیر هنرمندان هندی در ساخت آثار استثنایی می باشد.
این پشتوانهی تاریخی همراه با تنوع نژادی، قومی، مذهبی و به تبع آن گوناگونی عادات و سنتهای رایج در این سرزمین موجب گردیده که صنایع دستی به صورت گسترده، ریشه دار و پویا در کشور هند همچنان استمرار یابد.
وجود ادیان مختلف هندو، برهمایی، بودایی و اسلام هریک با نمادها و مظاهر فکری و اعتقادی خاص خود به غنای فرهنگی این کشور کمک شایانی کرده اند.
در این میان به جرأت می توان گفت با آنکه تعداد مسلمانان هند تنها حدود 10 درصد کل جمعیت آن کشور را تشکیل می دهد، ولی سهم مسلمانان در اعتلای فرهنگی هند با ۹۰ درصد بقیهی نفوس که متعلق به سایر ادیان و مذاهب می باشند، برابر است.
در قرن دوم هجری یکی از سرداران مسلمان به نام محمد بن قاسم برای نخستین بار از طریق دریا و در نزدیکی بندر کراچی کنونی وارد شبه قارهی هند شده و بعدها نیز چندین بار در قرنهای یازدهم و چهاردهم میلادی از طریق ایران و افغانستان یورشهایی به هند شده بود ولی اشاعهی فرهنگ و تمدن اسلامی عملاً در قرن شانزدهم میلادی از طریق تأسیس سلسلهی گورکانی مغول توسط ظاهرالدین محمد بابر در سال ۱۵۲۶ میلادی تحقق پذیرفت.
نفوذ و استقرار هنر و فرهنگ اسلامی که عمدتاً رنگ ایرانی داشت، سرآغاز تحولی شگرف در فنون و شیوههای ساخت و تنوع فوق العادهی طرح ها و نقوش رایج در تولید صنایع دستی این کشور گردید.
اقتباس از سبک ها و طرحهای ایرانی علاوه بر معماری، در رشتههای مختلف نظیر مینیاتور ، خاتم سازی ، قالیبافی ، کاشی و سرامیک که با اعزام هنرمندان و صنعتگران ایرانی صورت گرفت، مکتب جدیدی را در قلمرو هنرهای اسلامی در شبه قارهی هند پی ریزی نمود.
پس از این دوران طلاییِ تقریبا ۲۵۰ ساله، در پی نفوذ اروپاییان و بالاخره تسلط انگلیسی ها بر شبه قاره، صنایع دستی و هنرهای سنتی تدریجاً رو به انحطاط نهاد.
علت این امر آن بود که از یکسو بر اثر قطع حمایت و تشویق حکمرانان مغول از صنعتگران هندی و از سوی دیگر تلاش انگلیسی ها جهت ایجاد بازار فروش برای تولیدات انبوه خود در پی انقلاب صنعتی، صنعتگران و به ویژه بافندگان منسوجات دستباف هند نه تنها بازارهای خارجی خود را از دست دادند، بلکه در داخل کشور هم با رقابت کالاهای ارزان قیمت انگلیسی مواجه گردیدند.
البته وسعت سرزمین، کثرت جمعیت و مهم تر از همه بافت سنتی حاکم بر زندگی اجتماعی و اقتصادی هند از جمله عواملی بود که مانع نابودی بسیاری از رشتههای صنایع دستی در این کشور گردید.
استقلال مجدد هند در سال 1950 میلادی و تقویت احساسات ملی و احیاء ارزشهای گذشته موجب شد تا جان دوباره ای در کالبد بیمار صنایع دستی هند دمیده شود.
به این صورت نقصانی که از نظر حمایت و تشویق هنرمندان و صنعتگران طی مدت دو قرن پدید آمده بود، با ایجاد ساختارهای جدید برطرف گردید.
تمدن امروزی هند را می توان آمیزه ای از فرهنگ بومی ، آریایی، مغولی و اسلامی دانست.
از آغاز قرن هجدهم میلادی به علت نفوذ اروپایی ها و سپس تسلط کامل انگلیسی ها، فرهنگ غرب نیز بر این تمدن تأثیرگذاشته است.
از این رو عناصر بیشماری که هر یک ریشه در تاریخ کهن، قومیت ها، اعتقادات و سنتهای مردم این سرزمین دارد، در صنایع دستی آن قابل تشخیص است.
استمرار بافت سنتی به ویژه در جامعهی وسیع روستایی هند در قالب قهرمانان اساطیری، نمادهای مذهبی و رقصهای محلی، هریک به گونه ای در تولیدات صنایع دستی این کشور مشاهده می شود.
از ویژگیهای اصلی صنایع دستی هند، پیوستگی آن با زندگی روزمرهی مردم و پاسخگویی آن به نیازهای آنان از جنبههای مصرفی، تزئینی و حتی مذهبی است.
کاربرد وسیع رشتههای مختلف صنایع دستی در معماری نیز از جلوههای بارز آن می باشد. به این ترتیب شاید بتوان گفت که در کمتر کشوری به اندازهی هند صنایع دستی در زندگی مردم حضور دارد.
به موازات تنوع قومی، فرهنگی و مذهبی، تنوع شرایط آب و هوایی و دسترسی به مواد اولیهی گوناگون زمینه را برای کاربرد وسیع این مواد جهت رفع نیازهای جاری و نیز ابراز خلاقیتهای ذوقی و هنری در قالب ساخت اشیاء گوناگون به نحو مطلوبی فراهم کرده است.
انواع مواد اولیهی نباتی نظیر چوبهای گرانبهای فوفل، صندل، آبنوس و نیز کتان، پنبه و همچنین پشم و کرک، ابریشم، عاج فیل، پوست و شاخ حیوانات و بالاخره انواع صدف و بقایای آبزیان و مواد کانی با ارزش نظیر سنگ یشم، سنگ لاجورد و انواع مرمر موجب گردیده که کشور هند در بسیاری از رشته ها مزیت نسبی حاصل نماید.
برخلاف اغلب کشورها، در هند واسطه ها میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نقشی ندارند زیرا معمولاً هر صنعتگر برای گروهی خاص اقدام به تولید می نماید.
او در حقیقت انتقال دهندهی سنتهای گذشته به افراد جامعه ای است که خود به آن تعلق دارد.
به طور خلاصه می توان گفت که از مجموع سنتهای رنگارنگ که سرشار از تصنیف و آوازها، ضرب المثل ها، افسانه ها و سرگذشتهای برخاسته از دل جامعه می باشد، با همراهی طبیعت سخاوتمند، صنایع دستی غنی، خلاق و پایدار هند شکل گرفته است.
در این میان صنعتگر دستی همواره به عنوان عامل عمده ای در ایجاد تعادل در جامعه و فرهنگ هند از موقعیت اجتماعی ممتازی برخوردار می باشد
صنایع دستی چین بزرگترین تولیدکننده در جهان
پارچه بافی دستی
بافت منسوجات دستباف در هند به زمانهای بسیار دور می رسد که با بافت پارچههای ساده و صرفاً مصرفی نظیر ململ، کتان و چیت آغاز می گردد.
البته همانند سایر هنرها و فنون هند، دوران اعتلای این رشته نیز به عصر مغول مربوط می شود. هندی ها در این حرفه علاوه بر طرح ها و نقوش، برخی شیوههای بافندگی را هم از ایرانیان فرا گرفتند.
بهترین منسوجات هند را می توان شال کشمیر دانست که بافت آن از قرن هجدهم میلادی با طرحهایی کاملاً ایرانی آغاز گردید.
شال بافی در ایران عمدتاً در شهرهای یزد ، کاشان و کرمان متداول بوده که شال ترمهی کرمان هنوز هم در روستای هوتک در فاصلهی 40 کیلومتری این شهر بافته می شود .
در پی تسلط 200 سالهی استعمار بر هند، این صنعت به تدریج رو به ضعف نهاد ولی شروع نهضت عظیم مهاتما گاندی برای کسب استقلال سیاسی و اقتصادی هند و الگو قرار دادن چرخ نخ ریسی” به عنوان سمبل خود اتکایی، سبب رونق دوبارهی این صنعت شد تا آنجا که امروزه رشتههای مختلف نساجی دستی به صورت رایج ترین صنایع دستی هند محسوب می گردد.
در ایالت شرقی آسام، سنت دیرینهی آسامی ها در این مورد که لباس مورد نیاز خود را شخصاً تولید کنند موجب شکوفایی و استمرار آن شده است.” ایالت بنگال نیز در بافت پارچههای پنبه ای بسیار ظریف و نازک شهرت دارد.
به علاوه در ایالات بیهار، اوریسا، اوتارپرادش، آندراپرادش و مَدرَس صنعت پارچه بافی دستی به عنوان حرفه ای فراگیر متداول می باشد به نحوی که فقط در ایالت مدرس بیش از دو میلیون خانوار به این حرفه اشتغال دارند که بالاترین آمار در میان ایالات مختلف هند محسوب می گردد.
محصولات صنعتگران مدرس هم جنبه مصرفی دارد ،هم تزیینی.
شال و روسری پشمینه (Pashmina)
پشمینه نوعی پارچه پشمی است، در واقع این پارچه از کرک کشمیری مرغوب است. تمام مراحل بافت شال از ریسندگی، بافندگی، طراحی و تکمیل کار بهصورت دستی و توسط زنان هندی انجام میشود. شالهای زیبا با رنگهای دلربایی که برق از چشمان شما می دزد. این شالهای نرم میتوانند سر و گردن شما را گرم نگه دارند. مرکز عمده تولید پارچه پشمینی منطقه قدیمی سیناگر Srinagar است. زمان تقریبی که برای تولید یک پشمینه Pashmina در نظر گرفته میشود حدود 180 ساعت است که نشاندهنده زحمت فراوانی است که زنان هندی برای تهیه این شالها، به جان میخرند.
محصولات چوبی هندوستان
وجود چوب و محصولات چوبی در دکوراسیون خانه، میتواند آرامش بخش باشد و انرژی مثبتی از خود متصاعد کند. بیشتر ایالتهای شمالی هند، صنایعدستی چوبی دارند. مثلاً مناطق پنجاب در ساخت مبلمان چوبی بسیار معروف است. در کشمیر میتوانید صنایعدستی ساخته شده از درخت گردو را مشاهده کنید. علاوه بر این ماسکها، دربها، قابها و مجسمههای چوبی بسیار زیادی در هند ساخته میشود. جنگل چوبهای صندل در هندوستان بسیار زیاد است و به همین دلیل هندیها از این چوب برای ساخت صنایعدستی بسیار زیادی استفاده میکنند.
زری بافی
زری اساساً نوعی پارچهی ابریشمی است که با تزئینات اضافی بر روی آن غنی تر می گردد. به این نحو که از نخهای طلا یا نقره به ضخامت موی سر در مرحلهی پودگذاری ضمن بافت استفاده می شود.
به همین دليل علاوه بر وزن نسبتاً زياد دارای درخشندگی و جاذبهی فوق العاده ای می باشد. پارچهی زری ممکن است.
برای استفادهی لباس یا رویهی مبلمان به صورت یک رو بوده و یا به عنوان پرده و آویز حالت بافت دو رو داشته باشد.
برای تولید پارچهی زری با کیفیت عالی، ابریشم مورد نیاز از کشورهایی نظیر چین، ژاپن و ایتالیا وارد می شود ولی نخهای طلا و نقره برای بافت زری به اندازهی کافی در داخل هند تولید می گردد.
در سالهای اخیر به منظور کاهش قیمت عموماً از ابریشم ارزان داخلی همراه با رشتههای مسی آب طلا داده شده یا برنجی استفاده می شود.
طرحهای متداول شامل طرح شکارگاه ” و گل بوته ” شاخ و برگهای به هم پیچیده و نظایر آن می باشد. البته انتخاب اینگونه نقوش و یا سایر طرح ها بستگی به سلیقهی خریداران خارجی دارد.
معمولاً اروپایی ها و آمریکایی ها خواستار نقشهای ساده بر روی پارچههای زری هستند چون عموماً به صورت شال از آن استفاده می کنند در حالی که کشورهای عربی خاورمیانه نقشهای درشت و رنگارنگ را ترجیح می دهند.
شهر بنارس در شمال شرقی هند شهرت زیادی در بافت پارچههای بسیار مرغوب زری با استفاده از رشتههای طلای ناب کسب کرده است.
بیشترین میزان پارچهی زری در شهر سورات بافته می شود که به علت استقرار کارخانههای سازندهی نخهای طلا و نقره در این شهر، قیمت پارچههای زری در این شهر ارزانتر تمام شده و انواع کیف، شال و رویهی کفشهای زنانه از آن تولید می گردد.
یکی دیگر از مراکز عمدهی زری بافی هند، شهر اود (Oudh ) می باشد . در این شهر عمدهی نقوش روی پارچههای زری به صورت خطوط نوشته شده شامل آیاتی از قرآن کریم و کتاب مقدس هندوها به نام بهاگاوات گیتا(( Bhagavat Gita) می باشد.
این محصولات بیشتر در میان گروههای مذهبی و در مناسبتهای خاص کاربرد دارد. سایر مراکز قابل ذکر در زمینهی بافت پارچههای زری عبارت اند از شهرهای احمد آباد، اورنگ آباد، بوپال، دهلی، لاکنو، مرشدآباد و مَدرَس.
صنایع دستی فلزی هند
جواهرات و زیورآلات سنتی هندی مانند النگو، گردنبند و چوکر، گوشواره، دستبند، پابند و خلخال، آویز سر و تیکا از جنس فلزاتی همچون طلا، نقره، مس، استیل و فلز بادوام برنج از جمله صنایع دستی مشهور و پُرطرفدار هندوستان بهشمار میآید.
لازم به ذکر است که انواع متعدد زیورآلات هندی همواره بخش جداییناپذیری از اکسسوری مورد استفاده زنان هندی محسوب میگردد که قسمتهای زیادی از سر، اجزای صورت، گردن، دست و پای خود را با آنها میپوشانند.
علاوه بر زیورآلات هندی، لوازم دکوراتیو گوناگون مانند انواع گلدان، ظروف پختوپز، بشقابهای زینتی، مجسمههای برنزی (در اکثر موارد با طرح بودا)، فانوس و آویزهای تزئینی از دیگر صنایع دستی فلزی هندوستان بهشمار میآید. همچنین استفاده از آویزهای هنری فلزی برای تزئین ارابهها و مکانهای مقدس مانند معابد هندی در این کشور به چشم میخورد.
ملیلهکاری نیز شاخهای از هنر فلزکاری از دیگر صنایع دستی هندوستان است که توسط مفتولهای نازک و انعطافپذیر از جنس فلزاتی همچون طلا، نقره و مس صورت میگیرد و به جهت تزئین بیشتر در مواردی از سنگهای قیمتی استفاده میشود.
ایالت اوریسا در شرق هند یکی از ایالاتی است که هنرمندان آن در صنعت ملیلهکاری از مهارت بسیار بالایی برخوردار هستند بهطوریکه امروزه حتی برخی از کشورهای اروپایی از هنر ملیلهکاری هنرمندان هندی الهام میگیرند.
صنایع دستی چوبی هند
احتمالاً نام چوب صندل را در صنایع دستی هندوستان به وفور شنیده باشید. چوب صندل، چوبی معطر و مرغوب از گونه درختی به نام سانتالوم، دومین چوب گران قیمت جهان است که عمدتاً در جنوب کشور هندوستان یافت میگردد. این چوب بینظیر از قرنهای گذشته تاکنون در صنایع مختلف مدرن و سنتی در برخی از کشورها و بالاخص صنایع دستی هند بسیار مورد توجه و استفاده قرار گرفته است.
ویژگی منحصربهفرد چوب صندل این است که تا چندین دهه، عطر و بوی خود را حفظ میکند و بهعلت بافت نرم و مناسبی که دارد، از قابلیت شکلپذیری خوبی برخوردار است.
چوب صندل کاربردهای گستردهای در ساخت لوازم مختلف مانند مجسمه و تندیسهای نمادین، جعبههای تزئینی، جای قلم و خودکار، جای پاکت و کارت، بادبزنهای دستی و شانههای چوبی کوچک داشته و همچنین از روغن این چوب نیز در صنعت آرایشی و بهداشتی به جهت داشتن خاصیت درمانی در بسیاری از کشورها استفاده میشود.
مجسمه فیل چوبی تهیه شده از چوب صندل، یکی دیگر از معروفترین صنایع دستی هند بهشمار میآید که به عنوان نماد برکت و برطرفکننده موانع و انرژیهای منفی در خانههای هندی و حتی در دیگر نقاط جهان مورد استفاده قرار میگیرد چرا که فیل به عنوان حیوانی تنومند و ارزشمند از قدیمالایام در هندوستان اهمیت و جایگاه ویژهای داشته و طرح و نقشهایی از آن (همچنین عاج فیل که امروزه استفاده از آن خلاف قوانین زیست محیطی است) همواره در صنایع دستی این کشور به چشم میخورد.
علاوه بر چوب صندل که بهترین نوع چوب جهت طراحی اشیای دستساز چوبی در این کشور محسوب میگردد، چوب درختان دیگری همچون درخت آبنوس، گردو، فوفل و ساج نیز در صنایع دستی چوبی هند کاربرد دارد. همچنین مشبککاری و معرقکاری توسط چوب از دیگر صنایع دستی رایج در برخی از ایالات هند بهشمار میآید.
پارچه بافی و منسوجات هندی
هندوستان به علت داشتن اقوام و نژادهای مختلف، دسترسی به منابع طبیعی الیاف (همچون پنبه، پشم، کرک و ابریشم)، انواع مواد رنگزا، فراوانی نیروی انسانی فعال و برخورداری از بازار داخلی بزرگ و در حال رشد، سابقه تاریخی طولانی در بافت و تولید انواع پارچه و منسوجات خانگی در سراسر جهان دارد و از منظر اشتغال نیز نقش مهم و برجستهای برای مردمان این کشور ایفا میکند.
پارچهبافی و تزئینات ویژه آن در هند به نوعی بیانگر فرهنگ دیرینه و آداب و رسوم این کشور و همچنین ایران زمین میباشد چرا که در دوره صفویان بسیاری از هنرمندان و صنعتگران ایرانی به هند مهاجرت کردند و لذا اهالی هند برخی از شیوههای بافندگی و تزئینات را از هنرمندان ایرانیان آموختند.
به همین دلیل این امر تاثیر بسزایی بر صنایع دستی و پارچهبافی هندوستان داشت بهطوریکه با مقایسه شیوه بافت، طرح و نقشهای منسوجات مختلف هندی مانند پارچه و لباسهای متنوع ابریشمی، زر بافتها، شال کشمیر و قلمکار با آثار ایرانی بالاخص در دوران باستان تشابهات زیادی به چشم میخورد و تفکیک زادگاه این آثار از هم، کار بسیار دشواری است.
بافت پارچهی ساری
بافت پارچهی ساری از جمله رشتههای صنایع دستی است که در سراسر کشور از کشمیر در شمال تا کرالا در جنوب و از مانی پور در شرق تا ماهاراشترا در غرب متداول می باشد.
این محصول در هر منطقه از ویژگی خاصی برخوردار است.
شهر بَنارَس در این رشته شهرت دیرینه ای داشته و استفاده از نخهای بسیار ظریف طلا و نقره در بافت پارچهی ساری نشانگر مهارت استثنایی بافندگان این شهر می باشد.
طرحهای بوته با استفاده از الیاف ابریشم به عنوان نخ پود پارچه در رنگهای متنوع که زمینهی آن عموماً آبی تیره است، بافت ساری بافت بنارس را از دیگر نقاط متمایز می سازد.
گاهی اوقات تعداد طرح ها و نقوش به کار رفته در این پارچه ها به ۱۴ طرح می رسد.
نظیر نقش مردان سوارکار و یا زنانی که گل در دست دارند و یا در حال صحبت کردن می باشند.
در شهر تانجور با استفاده از نخهای طلا، نوعی ساری بسیار مرغوب تولید می گردد که به نام مورانگیزی ” یا الههی بافندگی نامگذاری شده است.
این نوع پارچه که به مصرف تهیهی لباس می رسد، با استفاده از الیافت ابریشم و یا نخهای پنبه ای بسیار نازک تهیه می شود.
در برخی نقاط نظیر ونکاتاگیری با استفاده از الیاف پنبه نوعی پارچهی ساری تولید می گردد که از نظر ظرافت با پارچهی ساری بافته شده از ابریشم قابل مقایسه است.
در ایالت گُجرات نیز نوعی پارچهی ساری به نام پاتولا بافته می شود که سابقهی آن به قرن هفتم میلادی می رسد. برخی از مهم ترین مراکز تولید این محصول عبارت اند از بنارس، احمد آباد، اوریسا، کرالا، مانی پور، گادوار و واناپارتی.
رشتههای صنایع دستی ایران را چقدر میشناسید؟
شالبافی
این رشته عمدتاً در کشمیر رواج داشته و شال کشمیر را می توان ظریف ترین و لطیف ترین محصول بافته شده از پشم در جهان نامید. شالهای بافته شده بر دو نوع است که شاتوش و پشمینه ” نامیده می شود.
روش بافت نیز بر دو گونه است: در شیوهی نخست یا کانیکار”، نقوش مورد نظر بر روی دستگاه بافندگی طراحی و پیاده می شود در حالی که در روش دوم، پس از بافت پارچه به صورت ساده، روی آن را با نقوش گوناگون گلدوزی می نمایند و به آن آملیکار می گویند.
اگر دوست دارید اطلاعات بیشتری را راجع به شال بافی کشمیر بدانید بر روی شال بافی کشمیر تحت تاثیر شال بافی ایران کلیک کنید.
بافت پارچههای پنبه ای
در جامعهی روستایی هند، مهارت در بافندگی به معنای دارا بودن موقعیت اجتماعی بهتر می باشد.
بافت پارچههای پنبه ای با توجه به شرایط آب و هوایی گرم این کشور برای رفع نیازهای گوناگون مصرفی متداول است. در ایالت آسام، پنبه مادهی اصلی برای تهیهی لباس محسوب می گردد.
به علاوه انواع منسوجات و مفرش با تأکید بر زیبایی آن بافته می شود. در میان قبایل برهمایی آسام، بافندگی به عنوان حرفه ای مقدس شناخته شده است به همین علت علاوه بر بافت پارچههای پنبه ای، قبایل کوه نشین آسام در بافت پارچههای متنوع ساری و شال با استفاده از مواد اولیهی محلی تبحر زیادی دارند.
علاوه بر آسام، ایالت بنگال نیز در بافت پارچههای پنبه ای بسیار ظریف و نازک شهرت داشته و در آنجا هنر سوزن دوزی و گلدوزی نیز به عنوان کار تکمیلی بر روی پارچههای بافته شده انجام می گیرد.
این محصولات عموماً به صورت پرده یا پشه بند یا تزئینات زیاد استفاده می شود.
در ایالات بیهار، اوریسا، اوتار پرادش و مدرس نیز بافت پارچههای پنبه ای عموماً برای رفع نیازهای مصرفی متداول می باشد.
رنگرزی با روش گره زدن
این شیوه ساده ترین روش برای ایجاد طرح و نقش روی انواع پارچه نظیر رومیزی، پرده، روتختی و لباس زنانه (ساری) می باشد.
طرز کار به این صورت است که قسمتهایی از کلافهای نخ را پیش از بافت توسط دستگاههای بافندگی و یا قسمتهایی از پارچهی سفید بافته شده را گره زده و فاصلهی گره ها را در محلول رنگ فرو می برند و پس از مدتی آن را خارج می سازند در نتیجه قسمتهای موجود میان فواصل گره ها رنگ را جذب نموده و به صورت خطوط زیگزاگ به قسمتهای اطراف گره ها نیز نفوذ می نماید.
این کار با استفاده از رنگهای متفاوت در فواصل دو گره انجام گرفته که پس از بازکردن کلیهی گره ها، حالت رنگین کمان در سطح پارچه مشاهده می شود.
این روش طراحی روی پارچه علاوه بر هند در چین، ژاپن، اندونزی و اغلب کشورهای آسیای جنوبی و شرقی متداول است.
البته برای انتقال نقوش روی پارچه در هر منطقه تفاوتهایی جزیی با سایر مناطق به چشم می خورد که ناشی از سنتهای گذشته است.
به این نحو که برخی از صنعتگران ابتدا طرح مورد نیاز را روی کاغذ ترسیم نموده و محل نقش را سوراخ می کنند تا نقاطی که باید رنگ شود مشخص گردد.
این روش رنگرزی و ایجاد نقش روی پارچه در ایران تنها در شهر یزد بر روی پارچههای ابریشم مصنوعی انجام می گیرد که تولیدات آن بیشتر به عنوان پرده و رومیزی به مصرف می رسد و به آن دارایی می گویند.
سپس کاغذ را روی پارچه قرار داده و با دست گج را روی نقاط خالی شدهی کاغذ می مالند تا به سطح پارچه برسد.
در مواردی که تکرار یک طرح روی پارچه مورد نظر باشد، این روش مناسبی است. صنعتگرانی که مهارت بیشتری در کار خود دارند معمولاً طرح را مستقیماً با استفاده از مداد و به صورت نقطه چین روی پارچه منتقل کرده و سپس در نقاط مذکور گره ایجاد می کنند و به همان ترتیب عمل رنگرزی انجام می شود.
در فواصل گره ها از رنگهای مختلف استفاده گردیده و پس از خشک شدن پارچه یا کلافهای نخ آن را در آب روان شسته و آبکشی نموده تا رنگهای اضافی خارج شود و سپس آن را خشک می کنند.
در مواردی که تعدد رنگ روی پارچه یا کلاف مورد نظر باشد، ابتدا از رنگهای روشن تر، رنگرزی را آغاز می نمایند مثلاً با استفاده از زردچوبه رنگ زرد به دست می آورند و چنانچه بخواهند قسمتهایی از همان پارچه یا کلاف را به رنگ سبز درآورند، با زدن گره در قسمت مورد نظر و محفوظ نگهداشتن آن، بقیهی قسمت ها را در مخلوطی از محلول رنگ زردچوبه و لاجورد قرار می دهند.
مهد اصلی این صنعت دستی، ایالت راجستان می باشد که به آن بندنه Bandana) )می گویند که در زبان سانسکریت به معنای گره زدن یا بستن است و بر حسب تعداد رنگهایی که بر روی پارچه به کاربرده می شود، نام آن مشخص می گردد.
به این ترتیب زمانی که یک رنگ به کاربرده شده باشد، به آن اکبندی (Ekbandi) گفته شده و هنگامی که چهار رنگ به کار رود، چربندی (Charbandi) و در مورد هفت رنگ به آن ستبندی (Satbandi) اطلاق می گردد.
مراکز عمدهی تولید شهرهای جودپور، سیلار، لادنو و سوجانگار می باشد که بیش از 2500 نفر را مشغول به کارکرده است.
رنگهای مصرفی در این شیوهی کار حتماً بایستی از نوع رنگهای ثابتی باشد که بدون جوشاندن و با استفاده از آب سرد قابل مصرف است نظیر رنگهای Procion و نظایر آن. البته درگذشته از رنگهای گیاهی برای این کار استفاده می شد.
ولی با توجه به صرف وقت زیادی که تهیهی این نوع رنگ ها نیاز دارد، امروزه تقریباً متروک شده و به همین سبب کشت گیاهانی هم که منشا مواد رنگی بوده اند، دیگر متداول نیست.
ناگفته نماند که علاوه بر راجستان، ایالت مدرس هم در این رشته از تولید در مرتبهی دوم فعالیت می کند.
قالیبافی
این رشته از صنایع دستی همانند سایر رشته ها در دوران شاهان مغولی هند به ویژه اکبر شاه از شکوفایی خاصی برخوردار گردید.
این پیشرفت فوق العاده ناشی از دعوت و به کار واداشتن استادکاران قالیباف ایرانی از شهرهای کاشان، جوشقان، کرمان و سبزوار بوده و این هنرمندان در سراسر شبه قارهی هند به ویژه در شهرهای آگرا، فاتحپور و لاهور مستقر گردیدند.
به همین سبب طرح ها و روشهای تولید کاملاً ایرانی بود. پس از آموزشی قالیبافان هندی تدریجاً سبکهای بومی هند نیز مورد استفاده قرار گرفت.
قدیمی ترین نمونهی قالیهای این دوره در موزههای مشهور جهان نگهداری می شود که از آن جمله یک قطعه فرش مربوط به سال 1600 میلادی با طرح شکارگاه است که اکنون در موزهی متروپولیتن نیویورک می باشد.
در دوران تسلط انگلیسی ها بر هند، این صنعت دستخوش رکود و توقف گردید ولی قالیبافی در کشمیر که گروه وسیعی از مردم را به کار و اشتغال واداشته بود، با پیاده کردن طرح ها و نقشهای ایرانی موقعیت خود را همچنان حفظ کرد.
شاید دسترسی مستقیم به مرغوب ترین انواع مواد اولیه از نوع کرک بز و پشم گوسفند را بتوان از دلایل عمدهی استمرار این فعالیت دانست.
هماهنگی در رنگ بندی و استفاده از طرحهای ذهنی از ویژگیهای فرش کشمیر است. مواد اولیهی مصرفی شامل نخ پنبه ای به عنوان تار یا چلهی قالی و پشم، و کرک و ابریشم به عنوان پود آن می باشد.
البته در سالهای اخیر به علت محدودیت مقدار ابریشم طبیعی، از نوع ابریشم مصنوعی که شباهت زیادی به نوع طبیعی آن دارد، استفاده می کنند.
صنعتگران برای رنگرزی الیاف، رنگهای گیاهی بومی را به رنگهای شیمیایی وارداتی ترجیح می دهند، به طوری که صنعتگران محلی می گویند از مواد موجود در طبیعت می توان تا ۸۰۰ نوع رنگ یعنی هر یک از رنگهای اصلی را در درجات یا «شِیدهای» مختلف روی قالی پیاده کنند.
علاوه بر کشمیر در نقاط مختلف ایالات بنگال و آمریتسار نیز قالی بافی رواج زیادی دارد.
دستگاههای بافندگی از نوع ایستاده یا عمودی بوده و گرههایی به کار رفتهی ضمن بافت از نوع گرهی فارسی است. طرح ها و نقشهایی استفاده شده عموماً ایرانی، ترک و افغانی (هراتی) می باشد.
در دهلی و آگرا نیز که از مراکز مهم قالیبافی هند است، طرح ها بیشتر سبک مغولی دارد.
قالیهای تولید شده در جی پور و جبل پور هر چند نسبت به سایر نقاط در مقیاس کمتری بافته می شود ولی کیفیت مطلوبی داشته و طرحهای آن بیشتر شامل درخت سرو و تصویر جانوران بر روی زمینهی قرمز تیره، آبی و شیری رنگ می باشد که نقوش قالی نواحی شرقی و مرکزی ایران را تداعی می کند.
در ایالت جنوبی کرالا نیز قالی بافی به میزان محدودی مشاهده می شود که طرحهای به کار رفته کاملاً ویژگی طرحهای هندو را دارد.
قالی ابریشمی هم در این ایالت به صورت محدود تولید می گردد. در حقیقت از سال ۱۹۵۰ میلادی پس از کسب استقلال هند، این رشته با نگرشی اقتصادی مطرح گردیده و با حمایتهای همه جانبهی دولت موفق گردیده که از نظر میزان صادرات به کشورهای خارج برحسب وزن صادرات مقام اول و براساس ارزش رتبهی دوم را (پس از ایران) کسب نماید.
نوآوری در طرح ها را می توان یکی از رموز موفقیت صنعت فرش هند در بازارهای جهانی دانست.
با توجه به درصد رشد بالای جمعیت در هند، قالیبافی به عنوان یکی از منابع اصلی تأمین کار و درآمد. برای تودههای وسیعی از جمعیت این کشور محسوب می گردد.
تراش و ساخت محصولات از عاج
از دیرباز عاج فیل به علت قابلیت شکل پذیری و در عین حال مقاومت آن در برابر عوامل خارجی، مادهی مناسبی جهت بروز هنرآفرینی و خلاقیت صنعتگران چيره دست هندی بوده است.
از این ماده به ویژه در ساخت تندیسهای مختلف استفاده می شود. البته در سالهای اخیر به علت وضع مقررات بازدارنده از سوی دولت برای جلوگیری از کشتار بی رویهی فیل ها، مصرف این مادهی اولیه و طبعاً ساخت محصولات آن محدود شده است.
در شهرهای مرادآباد و کوتاک این حرفه تا حدودی رواج داشته و از آن اشیاء گوناگونی نظیر قوطی سیگار، قاب عکس، شانه، زیورآلات و مهرههای شطرنج می سازند.
ایالتهای بنگال و کرالا به علت وجود جنگلهای دارای فیل، از مراکز عمدهی تراش روی عاج با پیشینه ای بس طولانی می باشند. این صنعت در شهرهای کانی پور و حیدرآباد نیز متداول است.
در ایالت کرالا به تنهایی بیش از 1200 خانوار معیشت خود را از راه ساخت و تراش محصولات مختلف با استفاده از عاج تأمین می کنند.
ضمناً دقت و مهارت صنعتگران این ایالت در کار تراش عاج در سراسر هند بی نظیر است. روی هم رفته صنعت عاج یکی از ارکان اصلی صنایع دستی هند نظیر نقره سازی و ساخت اشیاء مسی و برنجی می باشد که اعتبار زیادی برای این کشور کسب کرده است.
عاج که در حقیقت دندان فوقانی فیل بوده و از آن برای بریدن استفاده می کند، به علت گرانی قیمت صرفاً در ساخت اشیاء تزیینی به کار می رود.
عمده ترین موارد مصرف آن ساخت دستهی چاقو، دکمههای پیانو، قاب عکس، گویهای مخصوص بازی بیلیارد، دکمهی لباس، جعبهی جواهرات، النگو، سنجاق سر و نظایر آن می باشد. با توجه به سخت بودن عاج، برای بریدن آن از ارّه استفاده نموده و ضمن برش برای جلوگیری از خرد شدن قطعات، روی قسمتی که تیغه ارّه حرکت می کند آب می پاشند، سپس با کمک سوهان قسمتهای ناصاف را هموار نموده و بامداد طرح مورد نظر را روی آن منتقل می کنند و به وسیلهی قیچی مخصوص قسمتهای زائد را می برند.
در این جا مرحلهی کنده کاری که سخت ترین مرحلهی ساخت می باشد آغاز می گردد. خلاقیت و مهارت معدودی از صنعتگران موجب پدید آمدن یک شاهکار هنری می شود.
در پایان، با کاغذ سمباده شیء ساخته شده را پرداخت نموده، و سپس آن را با استفاده از خاک چینی یا کائولن به نرمی می سایند تا شفافیت لازم را حاصل نماید.
در مواردی با استفاده از حمام رنگ، عاج را به رنگهای مختلف در می آورند. برای جلوگیری از ترک برداشتن عاج، هنگامی که آن را از محلول جوشان رنگ خارج می سازند، بلافاصله درون آب سرد فرو می برند.
به موازات افزایش تعداد جهانگردان خارجی که خریداران عمدهی آن می باشند، این حرفه اخیراً در دهلی نیز رایج شده، علاوه بر عاج فیل، از شاخ گاومیش نیز به همان نحو برای ساخت اشیاء مختلف هنری استفاده می شود. اشیاء گوناگونی نظیر جا قلمی، شانه، دستهی عصا و چتر و همچنین دستهی چاقو و خنجر با استفاده از این ماده تولید می گردد.
در ایالات بنگال و گجرات از شاخ برای ساخت برخی زیورآلات مانند النگو، گردنبند، گل سینه، دکمه و غیره استفاده می شود.
در ایالت میسور جعبههای تزیینی از شاخ که روی آنها با قطعات عاج و مس به حالت معرق درآمده تولید می گردد که از زیبایی و شهرت خاصی برخوردار است.
در ایالت کرالا متنوع ترین اشیاء با استفاده از شاخ تولید می شود نظیر اشکال مختلف پرندگان مانند لک لک، قو و طاووس و حیواناتی نظیر فیل، شیر، ببر و اسب
و همچنین انواع وسایل رومیزی از قبیل جای تقویم و جا قلمی که روی آنها را کنده کاری می کنند.
خاتم سازی
این صنعت که در هند، سادلی نامیده میشود، بیش از 300 سال است که متدوال گردیده، و در ابتلا توسط ایرانیان آموزش داده شده و در انحصار عده ای از استادکاران پارسی ” بوده ولی به تدریج هندوها نیز رموز آن را فرا گرفته اند.
خاتمسازی بیشتر برای تزیین کاخ ها مورد علاقهی شدید فرمانروایان هندی بوده و درهای کاخ قدیمی در «نور بار» نزدیک «جی پور» با استفاده از این هنر تزیین یافته است. روش ساخت منطبق با نحوهی کار امروزی خاتم سازان ایرانی در اصفهان و شیراز می باشد.
مواد اولیهی اصلی شامل عاج فیل به صورت ساده و یا رنگ شده. چوبهای مختلف از جمله چوب، فوفل و عنّاب، ورق قلع و مفتول نقره یا برنج می باشد.
شیوهی ساخت به این ترتیب است که مواد مذکور را به شکل رشتههای دراز و باریک درآورده و با دسته کردن و چسب زدن آنها به یکدیگر طوری عمل می کنند که پس از برش طولی، مقطع آنها نقشهای متنوع هندسی را نشان می دهد.
که در نهایت تعبیری از خط اصلی گل ها می باشد. این نوارهای لایه مانند به صورت طولی برش داده شده و با چسباندن آنها بر روی صفحهی نازک چوبی، نوارهای موازی را به وجود می آورند و سپس با چسباندن این نوارها بر سطح اشیاء مختلف طرح مورد نظر را پیاده می نمایند. برای اتصال لایهی خاتم بر روی اشیاء از سریشم حیوانی که دارای مقاومت زیادی می باشد، استفاده می کنند.
پس از خشک شدن محصولات ساخته شده، با استفاده از سوهان و کاغذ سمباده اقدام به هموار نمودن سطح اشیاء و پرداخت آن با استفاده از لاک و الکل یا لاک پولیستر می نمایند.
ساخت اشیاء از چوب صندل
یکی از تولیدات چوبی ممتاز هند، اشیاء ساخته شده با استفاده از چوب معطر صندل می باشد. پس از عاج فیل، چوب صندل گرانبهاترین مادهی اولیه برای کننده کاری است. نرمی و صاف بودن طبیعی چوب صندل موجب شده که به عنوان بهترین نوع چوب برای ساخت اشیاء ظریف و حتی زیورآلات مطرح گردد.
معمولاً گفته می شود که هر چه رنگ آن تیره تر باشد، کیفیت بهتر است. درخت صندل در ایالات میسور، کرالا، راجستان، بنگال غربی و مدرس به میزان وسیعی می روید که بهترین آنها درخت صندل Canara در ایالت میسور می باشد. به علت نرمی خاص این چوب، ابزار لازم برای شکل دادن به آن بسیار ساده و ابتدایی است.
طرح ها و نقوش به کار رفته برای تزیین اشیاء ساخته شده از چوب صندل در هر ایالت متفاوت بوده ولی شیوهی ساخت کم و بیش یکسان است.
روستای ساگارا (Sagara) در ایالت میسور یکی از مراکز مشهور تولید اشیاء صندل می باشد. سازندگان سرشناس این رشته از طبقهی خاصی می باشند که به گودیگار شهرت دارند.
طرحهای استفاده شده برای تزیین سطح اشیاء بسیار دقیق و ظریف و غالباً به صورت شاخ و برگهایی است که ترنج وسط آن را کاملاً فرا گرفته است.
اشیاء ساخته شده شامل جعبهی لوازم آرایش، جعبهی جواهرات، جا قلمی، جای پاکت، جلد آلبوم، قاب آیینه، قاب عکس، باد بزن دستی، تندیسهای کوچک و مهرهی شطرنج می باشد.
مشبک کاری چوب
یکی دیگر از روشهای استفاده از چوب برای نشان دادن هنر و خلاقیت، مشبک کاری چوب است که عموماً برای تزیین در و پنجره و قسمتهای نورگیر بناها به کار می رود و به آن پینجارا می گویند.
نحوهی کار به این شکل است که نقوش هندسی مورد نظر را روی چوب ترسیم نموده و سپس فواصل خطوط را با ابزار مخصوص خالی می کنند. این شیوهی کار را در زبان انگلیسی Iattice work می نامند.
معرق چوب
معرق عبارت از هنری است که برای آراستن و تزیین سطح چوب به کار می رود.
موادی که برای این کار مصرف می شود شامل عاج فیل، استخوان و مفتولهای مسی و برنجی است.
روش ساخت بستگی به نوع کالای مورد نظر دارد ولی به طور کلی قسمتهای پیش بینی شده را بر اساس طرح موجود خالی نموده و سپس رشتههای نازکی از مواد را در نقاط خالی جایگزین می کنند.
برای این کار ابتدا عاج یا استخوان را به صورت نوارهای باریک در می آورند و سپس با استفاده از چسب آن ها را جایگزین قسمتهای خالی شدهی چوب می نمایند.
در ایالتهای پنجاب، بیهار، میسور و اوتارپرادش، این هنر رواج دارد. البته سبک کار در هر منطقه متفاوت است.
معمولاً در پنجاب تنها از مفتول برنجی برای تزیین سطح چوب استفاده شده و در بیهار و میسور تنها عاج به کار می رود در حالی که در شهرهای هوشیارپور و جولوندور برای تولید معرقی از کلیهی مواد شامل استخوان، عاج و مفتول برنجی با هم استفاده می شود.
اشیاء معرق کاری عموماً شامل انواع جعبهی زینت آلات، قوطی سیگار، قاب عکس ، میز، صندلی و کمد می باشد. این رشته که تدریجاً رو به فراموشی می رفت در سالهای اخیر مجدداً رونق یافته است.
به طور کلی می توان گفت که محصولات چوبی هند از نظر تنوع شیوههای ساخت بسیار قابل مطالعه بوده و این تنوع ناشی از ورود تمدنهای مختلف به این سرزمین در طول تاریخ آن می باشد.
تنوع طرحهای تزیینی روی چوب که شامل نقوش گل و گیاه، اشکال هندسی و تصاویر افسانه ای، تاریخی و مذهبی است، این واقعیت را تایید می کند.
به عنوان مثال در قسمتهای جنوبی ایالت پنجاب سه سبک مختلف کار مشاهده می شود: سبک اسلامی، سبک سیک و سبک هندو. با اشاعهی تعالیم اسلامی، سبک باستانی هندو تحت تأثیر قرار گرفته و به علاوه بر سبک سیک ها نیز اثر قابل توجهی گذاشته است.
شاید عامل مؤثر دیگر در تکامل صنایع دستی مرتبط با چوب در هند را بتوان دسترسی به انواع چوب – در شرایط اقلیمی کاملاً متفاوت هند – دانست که منابع جنگلی قابل ملاحظه ای را از درختان مختلف مناطق استوایی در جنوب (چوبهای آبنوس، صندلی و فوفل) و درختان سردسیری (چوب گردو و گلابی) در شمال فراهم نموده است.
گلیم دستباف ایرانی | حصیربافی | آویز دیواری سنتی | آینه سنتی
پاپیه ماشه
منشأ این هنر به درستی روشن نیست. عده ای از کارشناسان و محققان آن را هنری ایرانی می دانند در حالی که برخی دیگر زادگاه آن را مغولستان دانسته اند که در پی حملهی مغول ها در آسیای جنوبی و غربی انتشار یافته است.
پاپیه ماشه که سابقاً در ایران به نام کارهای لاکی یا روغنی شهرت داشته از صنایع دستی ارزشمند هند است که بیشتر در کشمیر رواج دارد و در دورهی سلاطین مغولی هند توسط استادکارانی که از سمرقند آورده شده بودند، متداول گردید.
در زبان هندی به آن قلمدان سازی می گویند به این سبب که ابتدا از این شیوهی کار صرفاً در ساخت قلمدان استفاده می شد و به دلیل کاربرد نقاشی به سبک مینیاتور بر روی آن به کار منقش نیز شهرت دارد.
مراحل کار به این صورت است که ابتدا ورق را مرطوب کرده و با استفاده از چسب روی قالب مورد نظر می چسبانند. چسباندن ورقههای کاغذ بر روی یکدیگر آنقدر تکرار می شود تا قطر مطلوب حاصل گردد.
آنگاه سطح آماده شده را با استفاده از لایههای بسیار نازک از گچ مخصوص شکسته بندی یا با رنگ روغن سفید می پوشانند. به منظور نرمی هرچه بیشتر سطح آماده شده گاهی مقداری چسب نیز به محلول گچ می افزایند. پس از این مرحله، سطح شیء را با روغن جلا به رنگ زرد کهربایی می پوشانند.
معمولاً برای آنکه زمینهی کار جلوهی فلزی را پیدا نماید، اکسید مس را به حالت گرد به سطح آن می مالند که در نتیجه به آن رنگ مایل به سبز می دهد.
پس از آن مادهی لاکی مانند را روی آن به کار می برند که رنگ متمایل به قرمز را ایجاد می نماید. با استفاده از سایر اکسیدهای رنگی به جای اکسید مس، رنگهای دیگری نظیر سیاه، سفید، آبی، قرمز، بنفش و قهوه ای نیز بر روی شیء آماده شده به دست می آید.
در پایان این مراحل، هنگامی که سطح کار کاملاً خشک شد، با استفاده از آبرنگ اقدام به کشیدن نقاشی مینیاتور بر روی آن می کنند.
در پایان، یک نوع ورنی یا جلای خاص که از جوشاندن مادهی کانی از نوع سیلیکات به نام Opal در مادهی گیاهی سقز حاصل می شود را بر روی سطح نقاشی شده به کار می برند تا به عنوان پوششی شیشه ای و شفاف آن را از تأثیر عوامل خارجی محافظت نماید.
طرحهای به کار رفته در مرحلهی نقاشیِ سطح اشیاء متنوع بوده و انواع گل ها نظیر لاله، گل سرخ و سوسن همراه با دستههایی از پرندگان در حال پرواز که با رنگهای روشن نقاشی می گردد، جلوهی خاصی به این هنر می بخشد. زیباترین و قدیمی ترین طرحهای پاپیه ماشه در حقیقت تقلیدی از طرحهای به کار رفته روی پارچهی شال کشمیر است.
البته طرحهای اسلیمی با استفاده از آب طلا روی زمینهی قهوه ای یا خاکستری نیز متداول است.
از جمله سایر نقوش رایج روی پاپیه ماشه، تصاویر انسان و منظرهی شکارگاه است و کالاهای تولیدی را انواع قوطی سیگار، زیرسیگاری، جعبهی زیورآلات، پایهی چراغ، سینی، کاسه، قلمدان تشکیل می دهد.
و در سالهای اخیر، جلد نفیس قرآن و آلبوم عکس نیز از آن تهیه می شود. اغلب صنعتگران شاغل در این رشته را مسلمانان شیعهی کشمیر تشکیل می دهند.
میناکاری
میناکاری روی طلا، نقره، مس و برنج در هند دارای پیشینه ای نسبتاً طولانی می باشد. استفاده از طرح ها و نقوش ظریف و دقیق در رنگهای متنوع که با مهارت خاصی روی اشیاء، پیاده میشود، موجب گردیده که تولیدات این رشته جاذبهی زیادی پیدا کند. مواد رنگی به کار رفته شامل اُکسیدهای کبالت، آهن و نظایر آن است.
این مواد را در نقاط کنده کاری شده و یا فرو رفتهی اشیاء قرار داده و سپس آن را درون کوره حرارت می دهند تا رنگ ها تثبیت گردد. مراحل کار به این شکل است که ابتدا طرح مورد نظر انتخاب و توسط طلا ساز ساخته و آماده می شود، آن گاه شیء مزبور جهت کنده کاری به صنعتگر قلمزن تحویل می گردد تا بر اساس طرح اولیه، محل خطوط را به وسیلهی قلم مخصوص و چکش خالی کند.
سپس صنعتگر میناکار شیء را تحویل گرفته، و آن را کاملاً پاک و صیقلی می نماید و نقاط فرو رفته را با استفاده از اُکسیدهای رنگی و با توجه به درجهی مقاومت هر یک در برابر حرارت کوره، انتخاب می کند. تقریباً تمام انواع رنگ ها بر روی طلا قابل مصرف بوده، ولی فقط رنگهای سیاه، سبز، آبی، زرد تیره، نارنجی و صورتی بر روی نقره نتیجهی مطلوب می دهد.
بر روی زمینهی مس تنها رنگهای سفید، سیاه و صورتی قابل مصرف می باشد. پس از خارج کردن اشیاء از کوره، آنها را درون محلول غلیظ اسیدهای نباتی مانند سرکه فرو می برند تا مواد زاید آن گرفته شده و کاملاً تمیز گردد.
معمولاً اشیاء بسیار متنوعی به صورت میناکاری تولید می شود نظیر دستبد، گردنبند، دستهی چاقو، قاشق، انواع ظروف مصرفی و تزیینی، جعبههای تزیینی و تندیسهای کوچک. شهر جی پور در ایالت راجستان در زمینهی میناکاری شهرت زیاد دارد.
در ایالت آسام نیز در شهر جورهات میناکاری روی زیورآلات طلا با کیفیت دلپذیری متداول است. شهر مرادآباد هم یکی دیگر از مراکز فعال این صنعت می باشد.
ملیله سازی و ساخت زیورآلات
این هنر که به صورت ساخت اشیاء مختلف تزیینی با استفاده از مفتولهای قابل انعطاف طلا و نقره است، در ایالت آسام با طرح ها و نقشهای کاملاً استثنایی متداول است.
به علاوه صنعتگران ایالت اُریسا نیز در ساخت زیورآلات ملیله به مهارت بسیار بالایی دست یافته اند و این اعتقاد در میان مردم وجود دارد که هنر ملیله سازی در ادوار گذشتهی تاریخی توسط بازرگانان فنیقی و عرب که با هند در ارتباط بودند، به اروپا منتقل گردیده است.
از این روی ملیله کاری که اکنون در سوئیس، نروژ، سوئد و دانمارکی صورت می گیرد، مشابه کار هنرمندان ایالت اُریسا می باشد. در اریسا عموماً پسرها به این کار اشتغال دارند زیرا به کمک انگشتان کوچک خود می توانند مفتول ها یا رشتههای ملیله را از لابه لای یکدیگر عبور داده و طرح مورد نظر را به وجود بیاورند.
در ایالت بیهار نیز ساخت زیورآلات ملیله در اندازههای نسبتاً بزرگ و حجیم با طرحهایی خاص خود متداول می باشد. در جنوب هند هم ساخت ملیله، طلا و نقره در مقیاس وسیعی معمول بوده که در مواردی نیز برای تزیین بیشتر آنها از سنگهای قیمتی استفاده می شود. انعکاس پیشینه و سنتهای دیرینهی مردمی امروزه به ویژه در زیورآلات مناطق مرکزی بنگال، ماهاراشترا و گجرات به خوبی مشهود می باشد. در این میان شهرهای احمد آباد و سورات جایگاه خاصی دارند.
تندیسهای کوچکی که در غار معروف اَجانتا در جنوب هند کشف شده، نشان دهندهی تکامل هنر زرگری توسط ساکنان اولیهی هند، پیش از آمدن اقوام آریایی به این سرزمین می باشد. استمرار این هنر موجب شده که حتی امروز هم زیورآلات جنوب هند ویژگیهای گذشته را حفظ نماید.
مهارت صنعتگران در استفاده از کمترین مقدار طلا و نقره برای تزیین اشیاء به حدی است که در مواردی ضخامت آن از ورق کاغذ هم کمتر بوده و از استحکام لازم نیز برخوردار می باشد. در طی دوران حکومت مغولي هند نیز به علت حمایتهایی که از این صنعت صورت می گرفت، اوج شکوفایی آن را موجب گردید.
سبک اصلی که در این دوره رواج یافت، امروزه در تولید زیورآلات دهلی، اَگرا، ماتورا، لاکنو، بنارس و شهرهای اطراف آن مشاهده می شود.
مهارت صنعتگران هندی در کار گذاشتن سنگهای گرانبها درون زیورآلات طلا و نقره به نحوی که زیباترین حالت را القاء نماید و همچنین تلفیق میناکاری با طلاسازی و کاربرد سنگ یشم در جواهرسازی، تحسین برانگیز است.
زیورآلات ساخته شده از طلا و نقره و حتی از مس و برنج برحسب توان مردم برای خرید آنها، هریک به نوعی بازگو کنندهی سبک دورهی مغول می باشد.
ایالت کشمیر به عنوان یکی از مراکز اصلی جواهرسازی هند، پیشرفت این سنت را مدیون تماس مستقیمی است که بر اثر تشویق حکومت گورکانی با صنعتگران و هنرمندان ایتالیایی حاصل نموده است.
اشیاء بسیار زیبایی که به صورت گردنبند، انگشتر گوشواره و غیره با استفاده از طلای ناب و نگینهای سنگی گرانبها و به کمک ابزار ساده ای نظیر قیچی، چکش، سوهان و قلمهای آهنی تولید می شود، حاکی از مهارت فوق العادهی صنعتگران کشمیری در این رشته است.
در شهر بمبئی هم به صورت سنتی و هم با استفاده از ابزار و طرحهای جدید زیورآلاتی با کیفیت مطلوب تولید می گردد.
با توجه به علاقهی زیاد اقوام و قبایل مختلف هند به استفاده از زینت آلات، ساخت اینگونه اشیاء تقریباً در سراسر کشور و در هر منطقه با سبک ها و طرحهای خاص خود رواج دارد.
از جمله می توان به تولید زیورآلات در ایالت بنگال که به صورت کنده کاری، مشبک و برجسته کاری روی طلا و نقره انجام می گیرد، اشاره کرد. در ایالت شرقی آسام، زیورآلات دارای طرح ها و نقوش کاملاً استثنایی و بومی می باشد.
علاوه بر رشتههای یاد شده، صنایع دستی دیگری نیز در هند متداول است که شامل انواع رودوزی ها نظیر گلابتون دوزی، سوزن دوزی، قلاب بافی، ساخت عروسک با لباس محلی و نمدمالی می باشد. در نمدمالی نقوش و تصاویر مورد نظر را با گلدوزی بر روی نمد منتقل می کنند.
ارگانهای مسئول صنایع دستی هند
به منظور هدایت کلیهی صنایع دستی هند، ارگان ها و نهادهایی به شرح زیر فعالیت دارند:
۱- تأسیس هیئت عالی نظارت بر صنایع دستی هند پس از کسب استقلال این کشور
و وظایف عمدهی آن عبارت است از بررسی مسائل صنایع دستی هند،راههای بهبود تولید و ایجاد زمینهی مساعد برای توسعهی فروش در داخل و خارج کشور.
از آن جا که یکی از مسائل صنایع دستی، ایجاد نوعی تعادل میان حفظ اصالت ها و سنتهای گذشته از یکسو و نیازها و گرایشهای جوامع مصرفی از سوی دیگر می باشد، لذا موضوع طراحی که در حقیقت الگوهای تولیدی محصولات صنایع دستی را ترسیم می نماید، از حساسیت خاصی برخوردار بوده و به همین مناسبت چهار مرکز طراحی در دهلی و مناطق شرقی، غربی و جنوبی هند زیر نظر هیئت عالی نظارت بر صنایع دستی فعالیت می نماید.
به منظور ارتقاء سطح آموزش صنعتگران و استفاده از روش ها و فنون جدید در تولید، بیش از 500 واحد آموزشی نیز در سراسر کشور فعالیت دارد.
هدایای سازمانی | فروش عمده صنایع دستی
۲- شرکت توسعهی صادرات صنایع دستی و دستبافتهای هند”.
با توجه به نقش تعیین کنندهی صنایع دستی در اقتصاد روستایی هند، از نظر فرصتهای شغلی، همچنین اهمیت صادرات آن از جهت تأمین درآمد ارزی، یک شرکت دولتی به موازات هیئت عالی نظارت که نقش ترویجی و حمایتی دارد، مشغول فعالیت می باشد.
۳-ایجاد تشکل های تعاونی در جهت خدمت رسانی به صنعتگران مناطق دور دست روستایی در حوزه ی صنایع دستی
از آنجا که تولید صنایع دستی عمدتاً به شکل پراکنده و غیر متمرکز بوده و امر رساندن خدمات را به صنعتگران به ویژه در مناطق دور دست روستایی دشوار می سازد، لذا ایجاد تشکلهای تعاونی به عنوان هستهی اصلی فعالیت، مورد تشویق و حمایت دولت قرار گرفته که برای نظارت و هماهنگی کلیهی آنها در سطح کشور اتحادیهای تعاونیهای صنایع دستی تأسیس گردیده است.
آخرین دیدگاهها